- به هر حالت تبسم كن، تبسم!
- لیلا دوباره قسمت ابن السلام شد
- من خانهی ویرانهام و بی خبر از من هر روزِ خدا می گذرد صد نفر از من
- آمدی جان را بگیری منتها جانم شدی تو
- داشت در یک عصر پاییزی زمان می ایستاد
- انگار که از مشت قفس رستی و رفتی
- حالم بد است مثل زمانی که نیستی
- شعرهايي از ديوان شمس تبريزي
- در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
- پشت دریچه ها
- همرنگ گونه های تو مهتابم آرزوست
- بیشتر بخند
- چه غم دارم از تلخی روزگار
- شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
- پرواز می کنم !
- دست مرا بگیر که باغ نگاه تو
- گفته بودی که چرا محو تماشای منی
- نام تو مرا همیشه مست می کند بهتر از شراب
- غنچه ها می رسد باز
- زحد بگذشت
- در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
- کاشکی یار بداند،امشب این حال مرا
- آمد نشست خندهکُنان روبروی من
- تنها دل تو نیست که چون ما شکسته است
- آرزویم بود و با خلقی بیانش کردهام وای بر من! آرزوی دیگرانش کردهام
- کاش که همسایه ما می شدی
- ابری ام! چندانکه باران هم سبکبارم نکرد
- همه رفتند، تو اما سر جایت ماندی
- حالت که لنگ این و اون باشه
- گاه باید بکنی ناز نه این اندازه
- من آشیانی مانده در باران دردم
- عاقبت دست نیاز از عشق تو برداشتم
- اگر چه بین من و تو هنوز دیوار است
- می خواستم کنار تو باشم ولی نشد
- می توانی بروی قصه و رویا بشوی
- تب کرده ام پیراهنم ویروس دارد
- درد من این روزها از جنس دردی دیگر است
- این لمس رد پای تو از روی پادری...
- گاهی چقدر حرف دلم را نمی زنم
- تهران شده بازیچه موهای بلندت
- مرز زیبایـی اگـــر آن سوی دنیــا برود
- تسلیمم اگر دوست دلش بر سر جنگ است
- دیدی گذشت آن همه آشفتگی پری؟
- بعد هر شام، سحر بود، ولی دیگر نیست
- از خانه بيرون ميزنم ، اما کجا امشب ؟
- تک بیت های زیبا
- آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید
- چگونه رود می رود به سمت بیکرانه ها
- ققنوس از خاکسترش سر بر نخواهد داشت
- یکی بیاید و در من کمی بهار بریزد
- آمدی، رفت ز دل صبر و قرارم؛ بنِشین
- تو رفته ای و نشستم خیال می بافم
- هرچه کشیدم از سرِ یک آن نگاه بود
- با خنده کاشتی به دل خلق ، "کاش ها"
- من را به دستان خدا نسپار
- چند وقتی ست که بیداریِ مان خوابیده
- زمانه قرعهی نو میزند به نام شما
- دلم به سینه سوزان مشوش افتادست
- میخواستم ببوسمت ، ايمان نمیگذاشت
- هم در هوای ابری آبان دلم گرفت
- ای فصل غیر منتظرِ داستان من!
- خستهام از آرزوها، آرزوهای شعاری
- تو چه کردی که همه شهر دلم عاشق توست؟
- هر روز با انبوهی از غم های کوچک
- بعدازین،هرجاکه باشی هرمکان می بوسمت
- ایزد که سینه های تو را سار کرده است
- چيزى كه از من خواستى جز دل بريدن نيست
- پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه تست
- قهوه را بردار و یک قاشق شکر… سم بیشتر
- جایــے در ایــטּ ڪره ے خاڪے .
- بــا همــين خيــال خــام
- هر دارو که علاج بود
- حکــایــت مــا،
- نفسم باش مرا چون تو کسی نیست عزیز
- دل من سمت شما میل پریدن دارد
- ظاهرم قصر است. اما از درون، ویرانه ام
- نقش تو در خیال من هست و جدا نمیشود
- ویران کن و بگذار که ویرانه بماند
- تا که عطر نفست مزرعه را پر کرده
- برای رفع خستگی
- یک عمر اگر فدای تو بودم، مرا ببخش
- نرسیده به درخت کوچهباغی است که از خواب خدا سبزتر است
- دامیست که باید بکشاند به گناهم
- حق بده، آنقدرها از تو بریدن ساده نیست
- در دو چشم من نشین ای آنکه از من، منتری
- جای تو خالی ست
- دلتنگ که باشی هیچ چیز آرامت نمیکند؛
- من صبورم اما
- دلتنگی خوشه انگور سیاه است
- هوای روی تو دارم نمی گذارندم
- تا کی به تمنای وصال تو یگانه
- مــــثل افــــتادن از چـــاله بــه چـــاه اســـت فقــــط
- ی خواستم که خواب و خیال خودم شوی
- ای ابر دل گرفته ی بی آسمان بیا
- یک نفر اینجا دلش تنگ است ، باور می کنی؟!
- درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
- شعر دارد بی محابا باز غوغا می کند
- فکر یک خندهی بی دلهره در سر دارد
- عشق را بیمعرفت ' معنا مکن
- خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
- حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
- سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم
- ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺩﻝ ﺍﺯ ﮐﻔﻢ ﺩﺯﺩﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ
- تا چشم به هم زد دلِ من روز سفر شد
- اشهد ان لا اله ناز... الا ناز او
- من کویری خشکم اما ساحلی بارانیم
- مهربان هستی ولی نامهربانی میکنی
- ﺗﺎ ﺑﺎﺩ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺳﺎﻥ ﺍﺳﺖ
- در میانِ دلِ تو حبسِ ابد می ارزد
- پاک کردم همه را از دل خود الا تو...
- بگذار در این همهمه آرام بمانم
- در میانِ دلِ تو حبسِ ابد می ارزد
- ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﮑﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﻡ
- زیر باران بنشینیم که باران خوب است
- جدال عقل و دل همواره در من ماجرا دارد
- پشت دیوار همین کوچــه به دارم بزنید
- وقتی که چشم حادثه بیدار می شود
- در وا شد و پاشید نسیم هیجانش
- باچتر آبیت به خیابان که آمدی
- دلـــم به سینهٔ سوزان مشوش افتادست
- چشمهای تو چه زیباست خدا رحم كند
- گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری
- صدایم کن، چو لب وا می کنی عشق است
- صبح است و دلم در تپش لحظه ی دیدار
- هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟
- یکی را دوست دارم...
- تورا من چشم در راهم...
- درد بی درمان...
- شعر نو دلنشین فرانسوی...
- تو مرا آزردی...
- گویند رفیقانم در عشق چه سر داری؟
- همه آبادنشینان ز خرابی ترسندمن خرابت شدم و دم به دم آبادترم
- زندگی بی بندی بند است
- شهر بی یار مگــــر ارزش دیدن دارد؟
- کاش این همه از دسترسم دور نبودی!
- تو که خود ناب ترین شعر دل انگیز منی
- نسبت عشق به من نسبت جان است به تن
- ساده از دست ندادم دل پر مشغله را
- مرا بخوان که حروفم پر از عسل بشود!
- چشم خود بستم که دیگر چشمِ مستش ننگرم
- در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
- همه ی من بفدایت
- دختر ِ چادر سفید ِ سینی ِ چایی به دست!
- در شهر تو میخانه زیاد است، ولی من.
- دردلم عشق تومےماندو من میمیرم
- یک دنــــــیا راه ...........!
- نگرانِ من نباش
- سوختن با تو به پروانه شدن میارزد
- گله دارم ... گله از نحسی اقبال خودم
- تو خیالت راحت
- کنار خویش دریا کردم از اشک
- میخواهم و میخواستمت، تا نفسم بود
- با دشمن تو چو یار بسیار نشست
- عمر کوتاه نیست
- درد بی درمان شنیدی؟
- چه دانستم که این....
- از خواب چو بر خیزم
- قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا
- از هر چه می رود سخن دوست خوش ترست
- باید که جمله جان شوی
- بی تو آن ظلمی که شادی کرد با من؛ غم نکرد
- بعد از این عشق به هر عشق جهان می خندم
- تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی
- کشور دل ، از جهانی دیگر است
- بترس از انکه در دنیا....
- لرزه بر جانم فتاد از چشم سحرآمیزاو
- اين ماه، عادتم شده در وا نمیكنم
- دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است
- خوش به حال انارها و انجیرها.....
- خنديدن را تو به من آموختی
- دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
- چه در شرح تو جز ....
- به من اندیشهی از مرز فراتر، بدهید
- پیدا بکن یک آدم آدمتری را
- «به کجا چنین شتابان؟»
- دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
- دست به دست مدعی شانه به شانه می روی
- دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
- عاشق که باشی شعر شورِ دیگری دارد
- نرگس آتشپرستی داشت شبنم ميفروخت
- دیگر جنون به هیچ سری سر نمی زند
- چندین صدا شنیدهام اما دهان یکیست!
- خــــرم آن روز کـــــز ایـــن منـــزل ویــــران بـــــروم...
- مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید...
- لبخند نهانیتت به هم ریخت مرا.....
- نام تو مرا.....
- کاش میتوانست به رود بیندازد خودش را ...
- چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم ناگهان ......
- به رسم صبر، باید مرد آهش را نگه دارد
- روزگارم این است
- اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
- چون نمایی آن رخ گلرنگ را
- اگر عالم همه پرخار باشد
- ای که می پرسی نشان عشق چیست
- به از این چه شادمانی که تو جانی و جهانی
- دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی
- دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
- قبل از آنی که بیایی چه کویری بودم .....
- دست به دست مدعی شانه به شانه میروی
- مرا خیال تو بی خیال عالم کرد
- زندگی با تو چه گلدان قشنگی ست گلم
- گفته بودم میروی دیدی عزیزم آخرش
- راهِ مرا اشاره شو
- "گفتی: رها نمیکنمات… جان مادرم…"
- پرچمِ مرگِ مرا حالا دگر بر بام کن
- خواستم دیر کنم دل نگرانم باشی
- اشعار لیلا کرد بچه
- زندگی را ای دل پژمردهام محکم بگیر
- رو به تو کردم خدایا مستجابم می کنی؟
- یاد باد آن همه آزادگی و تاب و توانم
- جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
- جانا به غریبستان چندین به چه میمانی
- شوق باز آمدن سوی توام هست
- من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشد
- ابر حقیقت
- من و تو ، توی خیــابانی و باران... مثلأ
- با تو خورشید ترین ماه جهانم !نفسم
- ای نغمه ساز باغ بی برگی بمان تا بشنوند از شور آوازت
- تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
- زل بزن! بعد تماشای خودت، اشک نریز
- این کیست گشوده خوش تر از صبح پیشانیِ بیکرانه در من..؟!
- ای قد و بالای تو حسرت سرو بلند خنده نمیآیدت، بهر دل من بخند
- اوّلین مرحلهی فلسفهی من این است:
- زیر باران بنشینیم کـه باران خــوب است
- ياد تو می وزد ولی ، بی خبرم ز جای تو
- سینیِ چای و گل و مردی که مانند تو نیست
- آه اگر دوران شیرین وفا خواهد گذشت
- چهره زیبای خود را از رخ من وا مگیر
- از شهر عطار آمدی یا قصه های مولوی ؟
- نیستی...لالایی ِحسرت خرابم میکند
- می تواند که تو را سخت زمینگیر کند
- حکایتهای شاعرانه .........
- ای جان خبرت هست ....
- ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻨﻢ . . . ﻣﻬﻤﺎﻥِ ﺗﻮ . . .
- وقتش رسیده مثل من امروز برداری
- گر نداری دانش ترکیب رنگ بین گلها...
- زندگی درک همین اکنون است
- تو آن جانی که صد جانم به جانِ توو
- از من غزلی مانده و از تو اثری نیست
- نـاز کُنی نَظر کُنی قَهر کُنی ستـم کُنی
- راد تویی، داد تویی، عاشق "فریاد" تویی مست تویی، هست تویی،
- بی سر و پا میشوم مست نگاه میشوم.......
- پیشِ مردم کج مکن گردن که حیرانت کنند...
- اے که میپرسی ز من آن ماه را منزل کجاست ...
- خبرت هست؟؟؟ که از خویش خبر نیست مرا
- گفتی نظر خطاست تو دل میبرے رواست؟؟؟
- در غم از دست دادن دوست
- در خموشی های من، فریاد هاست ...
- عمر رفت و از تو ما را صد پریشانی هنوز
- اگر که درد، از این گریه تا عصب برسد