- سوزش چشم من از لذت"زیبایی توست" خیره بر تو شده ام، پلک زدن یادم رفت...
- کاش میشد قلبها اباد بود...
- دوستت دارد و از دور کنارش هستی
- شعر های زیبا در مورد درخت و درختکاری
- شعار زیبای منوچهر آتشی
- اشعار مناجاتی ماه مبارک رمضان
- شعرهای زیبای و خواندنی اندیشه فولادوند
- اشعار زیبای مونا برزویی
- اشعار زیبا و خواندنی قیصر امین پور
- عشق را از من شنو ای مدعی
- چند شعر کوتاه از شاعران مشهور ایران
- کرد احساس استخوانم تلخی تبعیض را .....
- ما ز جـام دوست ، مستی میکنیم
- تک مصراع های ناب
- اشعار زیبا و برگزیده سیمین بهبهانی
- تا ب کجا کشد مرا مستی بی امان تو
- تك بيتى هاى زيبا
- متنی بسیار زیبا از نیما یوشیج :
- دوبیتی های عاشقانه
- کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
- روزی آید که دلم هیچ تمنا نکند
- حتی اگر از عشق، سری خواسته بودم
- داد و بیداد نکردم که در اندیشهی من
- ای باغهای نامرد! ، حق است که بمیرم
- آدینه_با_سعدی
- در کنجِ ویران مانده ام ، خُمخانه را گم کرده ام
- اشعار زیبا و خواندنی سعدی شیرازی
- پوروهاب: در بین چند اثر اخیرم این مجموعه را بیشتر میپسندم
- تبانی
- " او "
- چو خیالش به تو آید که تقاضای تو دارد
- اشعار مولانا درباره عشق
- اشعار مولانا جلال الدین محمد بلخی
- غزل عاشقانه از دیوان شمس تبریزی
- غزل عاشقانه از دیوان شمس تبریزی
- شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم...
- دفترت را می فروشی دخترم ؟..
- مست و خرامان میرود در دل، خیالِ یار من...
- درد دل گویم و بر طبع گران است تو را
- باریست بر دلم که مرا هیچ بار نیست
- دوستت دارم ولی ....
- اشعار زیبای شهریار
- خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟
- یوسف اگر قلب زلیخا را شکست...
- من شبم تو ماه من بر آسمان بی من مرو
- ماییم که از باده ی بی جام خوشیم
- خوش به حال دل فرهاد كه در مدت عمر....
- گفته بودم به كسی عشق نخواهم ورزید ...
- سر به سر، طومار زلفت، شرح احوال من است ...
- تا قیامت در کف خاکی که نقش پای اوست...
- جزفکر تو در سرم...
- باید سپر از پشت ببندم که در این شهر ....
- این شعر تقدیم به تمام متولدین دهههای سی، چهل، پنجاه و شصت؛
- گلچینی از شعرهای کودکانه قدیمی
- زیباترین اشعار فارسی
- یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستم
- ز تمام بودنی ها «تو» همین از آن من باش که به غیر ...
- نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
- چنان گرفتــــــــــــــــه ترا بازوان پیچکی ام که گویی....
- من تک درخت بیدی... در انتظار باران
- نفسم دست تو بوده به کجایش بردی؟
- عرضم حضورت نازنین حالم خراب است
- همیشه دوستت دارم - به جان مادرم - اما...
- تا به کی قلب مرا هر شب خرابش می کنی؟
- نخواهم عمر فانی را تویی عمر عزیز من
- ای باغبان ای باغبان در ما چه درپیچیدهای
- عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو
- پسرم ! جنگ چیز خوبی نیست
- پر و بالی بگشا خنده خورشید ببین
- این کیست گشوده خوش تر از صبح
- من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست ....
- گفتم که ای جانان جان دردانه را گم کرده ام
- ای که به هنگام درد راحت جانی مرا...
- در دیده من درا ، وز چشم من بنگر مرا ...
- من به تنگ آمده ام از همه چیز بگذارید هواری بزنم …
- آخر ای دوست نخواهی پرسید
- بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی ...
- اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست
- از خواب چو برخیزم، اول تو به یاد آیی
- ای که به هنگام درد راحت جانی مرا.
- دلا یاران سه قسمند....
- پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من
- نقش کردم رخ زیبای تو بر خانه دل ....
- شب است و باغ گلستان خزان رؤیاخیز
- بیا ساقی آن می که حال آورد
- در خماریم کو لب ساقی؟
- ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
- یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمیدارم
- هرچقدرم مشکلات دور و برت باشه...
- خدا گر پرده بر دارد زروی کار ادمها!...
- ای خیالی که به دل میگذری
- از خلق جهان کناره میگیرد آن را ...
- شب رفت صبوح آمد... غم رفت فتوح آمد...
- مست و خرامان میرود در دل، خیالِ یار من...
- بعد از تو،حتی نیمه ی مردادهم سرد است
- خوشه ی دست نخورده ی انگور زیباست اما...
- دلم باران دلم دریا دلم لبخند ماهی ها....
- دوست دارم درجهان قلبی اسیرغم نباشد
- سکوت
- این جا تن بی جان بیا، زین جا سراپا جان برو
- امشب چو شمع روشنم، سر می کشد جان از تنم
- هرگز مپرس از راز من، زین ره مشو دمساز من
- در زخم او زاری مکن دعوی بیماری مکن
- ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺩﻟﻢ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
- من عاشق دگری ام، من عاشق ات هرگز
- ای کاش در هوای تو من زندگی کنم
- ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺧﻤﺖ ﭼﻪ ﻏﻮﻏﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ...
- آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی
- کاش می شد....
- باران که شدى مپرس، این خانهٔ کیست ...
- این شهر همه در پی حرفند و حسودند
- درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
- گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود
- به همون دنیای ساده راضی بودم
- کمـی صبر کن فصلِ وصلـمان نزدیـک است ...
- پلک بگشا که تمنا به تماشا برسد
- دوست یعنی .....
- خیره ﺍﻡ ﺩﺭ ﭼﺸﻢِ ﺧﯿﺴﺖ ﺣﺴﺮﺗﻢ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﮐﻦ
- صبحی چو در کناری شمعی چو در میانی
- چیزی از عشق بلاخیز نمیدانستم
- گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
- تا ابد آید تکریم بشان من و تست
- آغوش
- از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم
- فزون از صبرِ ایوب است تاب محنتِ دوری
- ای مرا یکبارگی از خویشتن کرده جدا
- اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی
- ز نامردان علاج درد خود جستن، بدان ماند ...
- سوزش چشم من از لذت"زیبایی توست" ...
- یاد آن دلواپسی های قشنگت یاد بـاد...
- گرچه از دور تو را دیده ولی می گویم
- مرا با غم حسابی نیست مرا با غصه کاری نیست
- دیده از اشک و ...♦️ دل از داغ و ...♦️
- عالم و آدم دنیا همه همدرد شده
- مثل یک کودک بدخواب که بازیچه شده...
- امروز که محتاج توام، جای تو خالی است
- ابیاتی که مصراع دوم آنها مشهورتر است :
- بی عشق سر مکن...
- شعر حافظ
- شیشه نازک احساس مرا دست نزن،
- چه سازم
- شب چو در بستم و مست از مى نابش کردم ...
- هر چه پل پشت سرم هست، ...
- سخنها دارم
- پند هفتاد و دو ملت به برم بیاثر است
- معنای زنده بودن ...
- کنار من که قدم میزنی هوا خوب است
- دل در بر من زنده برای غم تست
- بی تو ب سرنمی شود خواب من و قرار من ...
- رنگ دنیا را گرفتم، از خودم شرمندهام
- هر کسی را همدم غمها و تنهایی مدان ...
- عیب را در این و ان پیدا مکن
- ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ
- از كوی تو بيرون نشود پای خيالم
- هر چی آرزوی خوبه ....
- بی ما چه می کند....
- بودنت حس عجیبی ست که دیدن دارد
- امان از حریر حنجره ات ...
- خوشبختی یعنی ...
- شراب تلخ بیاور که وقت شیداییست
- من کیستم از خویش به تنگ آمده ای
- نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
- ما حسيني مذهبيم و پاک دين
- مرگ قو
- ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﻣﯽﺭﻭﯼ ...
- سوزش چشم من از لذت"زیبایی توست"
- همه شب با دل "دیوانه "خود در حرفم ..
- لَم تَقُل شیئًا سِوی قُم یا أخا أدرِك أخاك
- نزنید سنگ به گنجشك
- از چشمِ خود بپرس که ما را که می کُشد؟
- فکر آن درخت بلوط را هم نکن
- مده پندم عسل بانو , به صبر و خویشـــتنداری
- پاییز آمدست که ....
- چرا از مرگ می ترسید
- خداوندا..............
- همیشه به کسی تکیه کنید که به کسی تکیه نکرده باشد
- چه دلداری؟ که....
- مرا به کبوتر شدن چکار ؟
- روز و شب را همچو خود مجنون کنم
- در این کنج صبوری..
- وقتی که تو نیستی
- گر چه با ساعت من ثانیهای بیش نبود ...
- ای آسمان من که سراسر ستاره ای
- اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
- که بد و نیک جهان گذران میگذرد
- با لحن تو میگوید منم
- بغـض بستــه راه آوازم ، گلویم گیر نیست
- شبی ز قد تو افتاد سایه بر دیوار
- بارها و بارها
- داشت در یک عصر پاییزی زمان می ایستاد
- من ذره و خورشید لقائی تو مرا ...
- جانها همه #پا کوبند آن لحظه که #دل کوبی ...
- گوش تویی دیده تویی وز همه بگزیده تویی....
- قطب جهانــی همه را رو به تـــــوست
- ماییم و خیال یار و این گـوشـه ی دل ..
- از تو جهان پربلا همچو بهشت شد مرا ...
- به دو صد بام برآیم به دو صد دام درآیم...
- به دو صد بام برآیم به دو صد دام درآیم...
- با درد بساز چون دوای تو منم
- یک جان چه بود ، صد جانِ منی..!
- گفتی ز ناز ، بیش مرنجان مرا
- باد با زلف تو بازی کرد و زلفت با دلم . . .
- چون تو با مایی نباشد هیچ غم
- به داس دهر همان بدروی که میکاری
- بـــی همگــــان بســـــر شـــــود بی تـو بســـــر نمـــی شــــود
- یک روز قلبم خالی از هر درد خواهد شد
- از خواب چو برخیزم، اول تو به یاد آیی
- تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی
- بیتو به سامان نرسم، ای سر و سامان همه تو
- پیکار حسود با من امروزی نیست خفاش بود دشمن دیرینه ی صبح
- هر قصهاي كه هست به عالم، شنيدنيست
- شب چو در بستم و، مست از مي نابش كردم ماه اگر حلقه بدر كوفت، جوابش كردم
- دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست ....
- گر هزاران دام باشد ...
- آنکس که بداند و بخواهد که بداند.....
- مگر بهاری نفس در نفس سبز و سرخ می روید ....
- تویی که ناب ترین فصل هر کتاب منی
- نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید
- پر ڪن از بادهے چشمت قــــدح صبــــحِ مــرا
- خـــــنده هایت سبز سبزم می کند
- دلبری و بیدلی اسرار ماست کار کار ماست....
- با درد بساز چون دوای تو منم
- آفتاب را به من بسپار
- من چه سبزم امروز و ....
- زان دلخوشیم و شاد که جان بخش ما تویی...
- تو چرا جمله نبات و شکری؟
- راز آن چشم سیه، گوشه ی چشمی دگرم کن
- تلخ و شیرین جهان در نظرم یکسان است
- مردی که ویران از فراق ات بود، من بودم!
- گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی
- ماییم که از باده ی بی جام خوشیم
- در سر هوس عشق تو دارم همه روز
- چشم خود بستم که دیگر چشمِ مستش ننگرم . .
- من مسلمانم
- دانههای دلشان پیدا بود !
- قطار میرود ، تو میروی...
- برسان سلام مارا به رفو گران هجران
- اینجا مردم زیاد با نمک شده اند
- شب و روزم شده چشمان سیاهی که تویی
- گفته بودی که چرا؟؟؟
- از سر زلف تو پیداست که سر میخواهی
- قول مطرب دل من دوش به راهی زد و برد
- نسبت عشق به من نسبت جان است به تن
- می خواستم از جاذبه ات فاصله گیرم،
- همه شب به کویت آیم به بهانهی گدایی
- به یک چشم زدن میگذرد...
- تو اصل آفتابی چون آمدی سحر کن.
- به گمانم فـردا روز خـوبی بـاشد
- هیچ مهتابی روشن نمی ڪند ...
- من از چشمان او خواندم، ک او دیگر نمی آید