!!!manoto
10-21-2015, 04:54 PM
در فرو بسته ترین دشواریدر گرانبارترین نومیدی،بارها بر سر خود بانگ زدم:"هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!"بیستون را یاد آر، دستهایت را بسپار به کارکوه را چون پَرِ کاه از سر راه بردار!وَه چه نیروی شگفت انگیزیستدستهایی که به هم پیوسته ست...!
"فریدون مشیری"
http://upload.estekhdamiha.com/images/vhebd8h1bgoyg7b5la7r.jpg
"فریدون مشیری"
http://upload.estekhdamiha.com/images/vhebd8h1bgoyg7b5la7r.jpg