PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : داستان طنز ماهیگیری



* asal *
11-21-2015, 10:18 AM
از خواب بيدار شدم، آروم لباس پوشيدم و طوري كه زنم از خواب بيدار نشهجعبه ناهارم رو برداشتم، سگم رو صدا كردم و آروم رفتم توي گاراژ خونهقايق ام رو بستم به پشت ماشينم و از خونه به قصد ماهيگيري رفتم بيرون!بيرون باد شديدي ميومد و هوا هم خیلی بارونی بود.راديو رو هم كه روشن كردم متوجه شدم تمام روز وضعيت هوابه همون بدي باقي خواهد موند...تصميمم عوض شد. دوباره آروم برگشتم خونه، ماشين رو تو گاراژ پارك كردملباسم رو درآوردم و يواش رفتم تو رختخواب كنار زنم كه هنوز خواب بود ...اون رو از پشت بغل كردم و آهسته تو گوشش گفتم:* هوا بيرون خيلي بده...*كه همسر عزيزم جواب داد:*آره، ولي باورت ميشه كه اين شوهر احمق من تو همچين هوائي رفته ماهيگيري؟

!!yalda!!
11-21-2015, 08:24 PM
جالب بودد:63: