PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جنجال چندین سال تجاوز جنسی پدر افغانی به دخترش!!!!



**FERESHTEH**
06-18-2015, 10:57 PM
هفته پیش دادگاه ابتدایی در کابل، مردی را به جرم تجاوز جنسی به دخترش به سخت‌ترین مجازات، یعنی اعدام محکوم کرد.
این مرد متهم (http://www.niksalehi.com/newspaper/view/054676.php) بود که سال‌ها از دخترش استفاده جنسی (http://www.niksalehi.com/newspaper/view/054676.php) کرده و چندین بار دخترش از او باردار (http://www.niksalehi.com/newspaper/view/054676.php) شده و دو بچه هم از او دارد. رونده زن جوان افغان می گوید:چهارساله که بود پدرش ایران رفت و هفت هشت سال بعد برگشت. می‌گوید وقتی پدرش برمی‌گشت انتظار داشت همه مهر و محبت پدری را که سال‌ها از آن محروم بوده، ببیند. چرا که همیشه حسرت محبت عموها و دائی‌هایش به فرزندانشان را می‌خورد.اما وقتی خود را در آغوش پدر یافت، "این محبت بیش از حد بود." طوری که خودش می‌گوید در دوازده سیزده سالگی نگاه پدرش به او نسبت به نگاه سایر پدران به دختران‌شان فرق داشت.


http://uc.niksalehi.com/up3/images/fee9e92niy8m4inq1onj.jpg (http://www.niksalehi.com/)


این زن جوان می‌گوید که وقتی به سن ۱۴ و ۱۵ سالگی رسید، شبی پدرش به زور به او تجاوز جنسی کرد: "ترسیده بودم، شوکه شده بودم و یک گوشه‌ای گرفته بودم خودم را (کز کرده بودم)."خودش می‌گوید: "به مادرم فرصت نمی‌داد چیزی بگوید. این تجاوز جریان داشت تا بالاخره باردار شدم. وقتی حمل گرفتم، پدرم کوچ مان را به جای دیگری در کابل انتقال داد و از آنجا به بغلان رفتیم. در بغلان طفلم به دنیا آمد و پدرم او را برد و در صحرا رها کرد."او می‌گوید چهار بچه دیگرش را مجبور شده بیاندازد.می‌گوید بار دیگر حمل گرفت و این بار تن به سقط جنین نداد و دخترش را به دنیا آورد و با این دختر رفت به نهادهای عدلی و قضایی تا پدرش بازداشت شود اما طوری که خودش روایت می‌کند، نتیجه‌ای به دست نیاورد.می‌گوید: "وقتی دادگاه برگزار شد قاضی به من گفت چرا خودت را نکشتی و چرا طفلی که در بطنت است را نکشتی، باید سقط می کردی. من به طرفش نگاه کردم و گفت که اگر می کشتمش به من می‌گفتید که حتما این طفل از کس دیگری بوده که او را دور انداختی، برای همین به دنیا آوردمش."قصه این زن جوان به این یکی دو تجاوز پایان نمی‌یابد. او ادعا می‌کند که توسط پدرش "ده‌ها بار مورد تجاوز قرار گرفته" و چهار بچه را مجبور شده بیاندازد و بارها برای اقناع حوزه‌های پلیس و نهادهای عدلی به پزشکی قانونی رفته و آزمایش داده است.او می‌گوید: "شب عید رمضان بود، پدرم آمد در خانه و مادرم را فرستاد خانه همسایه، آن شب به من تجاوز کرد و چهار آمپول زد و من مریض شدم و گوشه‌ای افتادم. مادرم با استفاده از فرصت که قبلا با ملا و وکیل محل و پلیس صحبت کرده بودیم، رفت و بزرگان محل و پلیس و ملا و وکیل را آورد و آنها اوایل صبح پدرم را بازداشت کردند و بردند، این آخرین باری بود که به من تجاوز جنسی کرد."دادگاه این دختر در کابل برگزار شد، دادگاه علنی اعلام شد اما قاضی دادگاه با حضور دوربین‌های رسانه‌ها به دلایلی مخالفت کرد و تنها به حضور خبرنگاران اکتفا کرد و فقط دستگاه‌های ضبط صدا را اجازه داد.در یک سوی تالار قربانی و مادر و بچه‌هایش با تعدادی از زنان و در سوی دیگر تالار مردان و خبرنگاران نشستند.ابتدا پدر دختر را که دست و پا و کمرش زنجیر کشیده شده بود، آوردند و بعد هیات قضایی در جایگاه قرار گرفت و سپس دادستان پرونده، فشرده تحقیقات و اقرارهای طرف‌ها را خواند. هرچند که دادستان اصلی در یکی از حملات کابل کشته شده بود و دادستان آن روز در مورد چند و چون پروند آگاهی کافی نداشت.قاضی پس از چند سوال و جواب از دختر، مادرش و پدرش به اتاقی دیگر رفت و حدود بیست دقیقه بعد آمد و حکم را صادر کرد. در جریان جلسه دادگاه، قاضی سید احمد خطاب چند بار به دختر و پدر دختر گفت: "اگر مرتکب تجاوز جنسی شده باشد و این کودکانش از شخص دیگری باشد و تو آگاهی داشتی، حق داشتی او (دخترت) را بکشی. "تلاش برای صحبت با قاضی سید احمد برای توضیح در مورد این اظهاراتش بی‌نتیجه ماند اما معاون دادگاه ابتدایی کابل گفت که قاضی بیشتر سعی کرده با این موضوع طرف‌های پرونده را به صحبت کردن وادارد و قصد دیگری نداشته است.این حکم دادگاه برای پدر دختر قناعت بخش نبود، می‌گوید خودش می‌داند و خدایش که به دخترش چپ ندیده است و به او جز نگاه پدری نگاهی نداشته است.این مرد میان‌سال می‌گوید که دخترش با غریبه‌ها خوابیده و با یکی از خویشاوندان‌شان حدود پانزده روز همبستر بوده است و خودش که راننده موترهای باری در شاهراه بوده نتوانسته "کارهای" دخترش را کنترل کند.اگرچه این حکم نهایی نیست اما دختر می‌گوید که تا پای اعدام پدرش خواهد ایستاد. نه تنها به این دلیل که ماجراهای تجاوز زندگی اش را ویران کرده و سبب شده نامزدش از ازدواج با او منصرف شود، بلکه می‌گوید می‌خواهد این ماجرا عبرتی شود به دیگران تا این گونه رویداد در زندگی سایر دختران افغان تکرار نشود.