PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : از این به بعد ،اعترافات خودتونو تو این پست بگذارید!!!!!!!



**FERESHTEH**
07-04-2015, 12:46 PM
من کلا خیلی اتو کشیده و وسواسی هستم. اعتراف می کنم که ، یکبار بیرون که بودم ،رفتم یه دستشویی، دیدم که صف هستش ،منم وایسادام، یهو برگشتم ، دیدم پشت سر من یکنفر از آشناها ایستاده .نوبت من که شد رفتم تو، چشمتون روز بد نبینه، دیدم نفر قبلی ،توالت رو خوب نشسته، گفتم اگه نرم دستشویی که نمیشه.اگه هم برم و اینجور بمونه ،همه میگن کار منه،آبروم جلو این آشناهه میره.خلاصه مجبور شدم خوب بشورمش.:(:p یک هفته ای واسه کاری که کردم تو شوک بودم. الان یکسالی میشه دستشویی بیرون نرفتم :p

sahar1
07-04-2015, 12:51 PM
اینو از قول یکی از دوستان چتم میگم میگفت روزا اول که میومدم چت دیدم همه به هم میگن داداش و ابجی میگفت فکر کردم اینا خواهر برادراشون خارجن اینجا باهم میحرفن هههههههههههههههه

sahar1
07-04-2015, 12:56 PM
حالا ی اعترافم از طرف خودم بگم یه بار من کنکور ارشد شرکت کردم کلی جوابا خودمو پاک کردم از دست بغلیم نگاه کردم که دختر خالم بود بعد فهمیدم سوالامون فرق داشته جالبه

اون دیوونه هم از برگه من علامت میزده مال خودشو پاک میکرده خدا همه رو شفا بده ههههههههههههههههههههههههه هههههه اتفاقی تو ی کلاس و نزدیک هم نشسته بودیم

Scheitern
07-04-2015, 02:01 PM
اغا من اعتراف ميكنم خيلى دختر مظلومى هستم اصلا كار به كاره كسى ندارم نمونش همين چند ساله پيش كه رفته بودم مشهد چون خونه بابام اينا دقيقا وسطه يك پاركه بزرگه هر روز بابام توى پارك ميرفت قدم ميزد منم يه روز چادر مامانم رو پوشيدم افتادم دنبال اون ، اون بدو من بدو هيچى ديگه چشمتون روز بد نبينه بابام برگشت گفت برو خانوم مزاحمم نشو گفتم حاجى كجا ميرى بمون من ازت خوشم اومده (با صداى نازك و مليح خنده قهقهه) نزديك بود با كفشش منو بزنه در رفتم تسبيحشم در اورد افتاد دنبالم كه منو بزنه از ترس داشتم سكته ميكردم خودمو پرت كردم تو حياط ، شبش هم سره سفره شام بابام داشت تعريف ميكرد منم عين مظلوما اروم نشستم شاممو كوفت كردم تقديم شما

**FERESHTEH**
07-18-2015, 02:47 AM
اعتراف می کنم که ، یه روز تو روم ، با یکی از بچه ها (مدیونید اگه فکر کنید آوا رو میگم) تو ویس، آبگوشت یه بنده خدایی رو بار گذاشته بودیم.بعد من یهو بجای اینکه، واسه طرفی که باهاش ویس بودم بفرستم، فرستادم واسه کسی که داشتیم پشت سرش غیبت می کردیم، بعد که دیدم خیلی آبرو ریزی شده، الکی بهش گفتم : مثلا من دارم جلو خودت ، غیبت می کنم، اون گفت آره تو بمیری ، تابلوهستش که اشتباه فرستادی. منم کلی خجالت کشیدم ، دیدم بهترین گزینه اینه که بخندم خنده قهقههدر حال خنده