PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : «تک‌چشمِ آبی»



Milad
07-04-2015, 07:02 PM
http://forum.yekpars.com/attachment.php?attachmentid=916&stc=1

بیست ساله می‌شد امسال، اگر هنوز زنده بود. دخترکِ فال‌فروشِ بی‌شناسنامه، با تک‌چشمِ آبی‌اش. در آن‌سال‌ها هر جمعه با گروهی از دوستان به «دروازهغار» می‌رفتم. جایی که کودکانِ کار، اسفنددودکن‌ها، شیشه‌شورها و فال‌فروش‌ها به شکلی خودجوش در مدارس تعطیل آن جمع می‌شدند و ما برایشان شعر می‌خواندیم، نمایش بازی می‌کردیم و سعی می‌کردیم دریچه‌ای به سمتِ آگاهی و هنر باشیم برایشان و یا حداقل کاری کنیم برای چند ساعت هم که شده جهنمی که در آن روزگار می‌گذارنند را از خاطر ببرند و «مریم» با استعدادترینشان بود. با لبخندی همیشگی برلب‌هایش که پنداری سختیِ خیابان‌خواب بودن را به سُخره می‌گرفت. عاشقِ شعر بود و شعرهای کودکانه‌اش آرزوهایی به زلالی باران در خود داشتند. آرزوی یک عروسک، یک مادر و یک النگوی پلاستیکی. به گمانم هنوز در سررسید آن‌ سال‌ها تعدادی از شعرهای کودکانه‌اش را داشته باشم. یک چشمش را سنگِ کمانِ هم‌بازی‌اش بُرده بود اما چشمِ دیگرش تمام دریاها را در خود داشت. می‌توانست شاعری شود برای خود اگر- دَه زمستان از این پیشتر- آن اتفاق نمی‌افتاد. دو جمعه از غیبتش گذشته بود که خبرش از پزشک‌قانونی آمد. می‌گفتند در شبی برفی، حوالی «طرشت» زیر ماشین رفته و تا صبح زیربرف‌ها مانده تا رفتگری پیدایش کرده بود. هنوز نام «دروازه‌غاز» او را به خاطر من میاورد. غنچه‌ای را که هیولای «تهران» مجالِ بالیدن به آن نداد. بعد از دَه سال، ترانه‌ی «عروسکِ من» را به یادش نوشتم و با تنظیم زیبای دوست عزیزم «اشکان دباغ» اجرا کردم. با این آرزو که مریم‌های دیگر پیش از شکفتن پرپر نشوند. تقدیم به خاطره‌ی دخترکِ خندانِ جمعه‌های «دروازه‌غار». به «مریمِ»، فال‌فروشِ کوچک با تک چشمِ آبی‌اش. //

یغما گلرویی – بهمن 1393
«عروسکِ من»

عروسکِ قشنگِ من فال می‌فروشه
پیرهنِ پاره پاره‌ی خاکی می‌پوشه
شبا روی چن‌تا تیکه کارتون می‌خوابه
یه دختر ده ساله‌ی خونه به دوشه

واستاده پشت چراغ قرمزِ میدون
می‌لرزه تو غروبِ برفیِ زمستون

عروسکِ من! دستاتو ها کن
دنیا بی‌رحمه، سقفی پیدا کن
ننه سرما با هیچ‌کسی شوخی نداره
تا بجنبی یه آدم برفی جات می‌کاره

***
عروسکِ قشنگِ من تو جاش خوابیده
یه لحافِ سفیدِ برفی روش کشیده
لبخندِ تلخی یخ زده گوشه‌ی لب‌هاش
کی می‌دونه؟ کی‌می دونه چه خوابی دیده؟

جاش خالیِ پشتِ چراغ قرمزِ میدون
هیچ‌کس اونو یادش نمیاد تو خیابون

عروسکِ من، چشماشو بسته
برفِ سنگین رو موهاش نشسته
برگه‌های فالش هنوز تو دستش مونده
ننه سرما قصه رو به آخر رسونده... //

عروسکِ من
کلام و صدا: یغما گلرویی
تنظیم‌کننده: اشکان دباغ
گیتار آکوستیک: کیان ایرج
میکس و مستر: میلاد فرهودی
عکس: آتنا حبیبی
در «رادیو جوان» بشنوید:
http://www.radiojavan.com/mp3s/mp3/Yaghma-Golrouee-Arousake-Man (http://www.radiojavan.com/mp3s/mp3/Yaghma-Golrouee-Arousake-Man)