PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : می نویسم از دل... ( بنویس از دل )



Anil199
07-13-2015, 05:13 PM
می نویسم از قلب مهربانت، از آن احساس پاکت

می نویسم ازعشق چون خیلی آن مهرومحبتت دراعماق دلم نشسته است

می نویسم از چشمهای زیبایت،ازصدای قشنگت،ازنگاه پرازعشقت

با صداقت می نویسم نخستین عشقم تویی؛وبا یکدلی می نویسم

که با تو بی نیازم

با چشمان خیس مینویسم که خیلی مهرت در دلم نشسته است

و با بغض می نویسم که مرا تنها نگذار عزیزم

می نویسم از پرواز؛ پرواز عاشقانه به قلب آسمان آبی عشق

می نویسم از حرفهای شیرینت وآن لحظه رویایی که من وتو درآن آشنا شدیم

وشیفته قلبهای سرخ یکدیگر شدیم.

آنچه که می نویسم حرف دل است وبس!آنچه که می نویسم

حرف دل پرازدردوعاشق من است......

می نویسم ازدشت شقایق ها که تو همان شقایق سرخ دلم هستی

مینویسم ازتوکه همان پروانه ای که اطراف شمع خا موشی مانند

من میچرخی ونور محبت را به من بی نور می بخشی

می نویسم از دریایی مانند تو که به سوی کویری مانند من می آید

ومرا از عشق خودش سیراب می کند

می نویسم از ستاره ای مانند تو که در آسمان تیره وتار قلبم نشست

وشب بی نورم را پر از روشنایی کرد

از نام زیبایت نوشتم وکتابم بهترین کتاب زندگی شد

چون نام زیبایت آن حس قشنگ عاشقی را در خون من جاری می سازد

تویی همان رویاهای زیبای منی، ندای آمدن بهار عشق،آغاز باریدن باران عشق.....

تویی همان آغاز نمایان شدن مهتاب آسمان تیره تار دلتنگی های منی!

پس می نویسم از تو که محشری، ومانند تو کسی در این دنیا نیست

Anil199
07-13-2015, 05:16 PM
مینویسم

خدایا!
بی آنکه دویده باشم
از نفس افتاده ام
بی آنکه مرده باشم
بر خاک خفته ام بارها وبارها
بی آنکه چون درویشان
در سماع بوده باشم
از خود گریخته ام
و دراین گریز نا گزیر
از خود به تو
رسیده ام
نفس در نفسم بدم
که از نفس افتاده ی عشق تو
به هرم نفسها یت محتاج است

Anil199
07-13-2015, 05:17 PM
می نویسم از قلب مهربانت، از آن احساس پاکت

می نویسم ازعشق چون خیلی آن مهرومحبتت دراعماق دلم نشسته است

می نویسم از چشمهای زیبایت،ازصدای قشنگت،ازنگاه پرازعشقت

با صداقت می نویسم نخستین عشقم تویی؛وبا یکدلی می نویسم

که با تو بی نیازم

Anil199
07-13-2015, 05:18 PM
دوستان دختر رز توبه ز مستوري کرد
شد سوي محتسب و کار به دستوري کرد

آمد از پرده به مجلس عرقش پاک کنيد
تا نگويند حريفان که چرا دوري کرد

مژدگاني بده اي دل که دگر مطرب عشق
راه مستانه زد و چاره مخموري کرد

نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرود
آن چه با خرقه زاهد مي انگوري کرد

غنچه گلبن وصلم ز نسيمش بشکفت
مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوري کرد

حافظ افتادگي از دست مده زان که حسود


عرض و مال و دل و دين در سر مغروري کرد

Anil199
07-13-2015, 05:19 PM
مینویسم همه از خاکیم و به خاک باز میگردیم

مینویسم لحظات شاد زود گذره غم قصه نمیخوات بگذره

مینویسم از برگ گل از نو بهار

مینویسم دل تنگی بدترین درده

مینویسم چون اگه ننویسم تو دلم می مونه

مینویسم چون میدونم این نوشها واسه خیلیا عبرت میشه

مینویسم وقتی که نوشتن جرمه

مینویسم وقتی که قلبم شکسته حوصله هیچی رو ندارم

مینویسم بازم تو زندگیکم اوردم بچه بازی در اوردم

مینویسم الان خیلی تنهام

Anil199
07-13-2015, 05:19 PM
مینویسم استاور میمیرم چو سرو

مینویسم تا ابد مرد میمانم

مینویسم صفا دوستی رو تو کلبه کوچیک بهتر میشه پیدا کرد تا تو ویلا

Anil199
07-13-2015, 05:20 PM
مینویسم عشق لعیب دو نگاهه نمی دونم یا اینکه حدیث یه گناهه نمیدونم

مینویسم عشق تمانای دوقلبه نیمدوم یا اینکه رفیقه نیمه راهه نمیدونم

مینویسم ای عشق عزیز هرچه هستی من بنده درگاه تو هستم

مینویسم تا یک قدمیه مرگ مانده من هوا خواه تو هستم ای عشق

مینویسم عشق سئوال بی جوابه

مینویسم عشق تاثیر پیاله شرابه

مینویسم د رسینه نشاندن عشق ثوابه

مینویسم شاید عشق حباب روی ابه

Anil199
07-13-2015, 05:21 PM
مینویسم

یه ماه گیر یه دریا یه اسمون زیبا یه قایق شکسته یه ماه گیر تنها
مینویسم
یه ماهیگر که دریا دنیای باورش بود نیاز سید ماهی امید اخرش بود
مینویسم
یه مهای که حواسش به اینهای نور بود فکر شب عروسی تو حجله بلور بود
مینویسم
ماهی شده بود باورش تور اگه بندازن سرش میشه عروس ماهیا شاه ماهی میشه همسرش
مسنویسم
ماهی نمی شد باورش تور اگه بیوفته سرش نگاه گرم ماهیگیر میشد نگاه اخرش
مینویسم
ماهی لباش میخندید به قحطیه صداقت به دشنه ای که خورده تو سفره رفاقت
مینویسم
ماهی نفهمید چه کسی سینه خستشو درید کدوم لب گرسنه شوری بختوشو کشید icon_168


مینویسم
ماهی هرگز نفهمید با تور بند صیاد نمیشه عشق شیرین برای قلب فرهاد

Anil199
07-13-2015, 05:21 PM
می نویسم با دلتنگ ، روی گلبرگ شقایق
فصل دلتنگی پاییز ، فصل غمگینی عاشق

بیا در کوچ غمگین گل سرخ بخونیم شعری از دیوان گریه
من و تو زاده فصل خزونیم ، دو تن پرورده دامان گریه

پیاییزه پاییز عریون، من و تو خسته و گریون
پاییزه پاییز عریون ،من و تو خسته و گریون

Anil199
07-13-2015, 05:22 PM
مینویسم باران
تاکه ازشوق نوشتنهایم
نبض بیدارگل سرخ به پروازاید
وقناری بال دربال هوابگشاید
مینویسم ازعشق
تا افق پربکشدازنفس پنجره ها
مینویسم مهتاب
تاشب ازشوق وصالش به تمنای نگاه اسمان دراید
مینویسم
مینویسم باتوخواهم ماندتا لحظه پرواز...