PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بجای عکس و فیلم سوشا و پلیس فتا ، این مطلب رو پخش کنیم ببینیم عرضه داریم ؟؟



!!nima!!
05-11-2016, 08:05 AM
http://static5.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/n-16-01-25/0/59cb849c97344a6fab4d13453cb16a95-425
تزریق آمپول پنی سلین برای کیانا دارابی همانا و فلج شدنش همانا.
آمپولی که تزریقش باعث آسیب رسیدن شدید به چهار مهره کمر او می شود و ویلچر نشینی تا پایان عمر تنها سهم کیانا از زندگی می شود.

عامل فلج شدن کیانا اسفند ماه است و هوا سرد. دخترک کوچک دچار سرماخوردگی شده است، مادرش ثریا می خواهد او را به پزشک ببرد تا بیماری اش خوب شود!
به پیش دبستانی اش می رود و کیانا را با همان لباس های فرم مدرسه به کلینیک می برد و در دلش می گوید: دخترم را دکتر ببرم تا سرماخوردگی بیشتر از این اذیتش نکند، اما ثریا نمی داند چه حادثه ای در انتظار دخترش است.

کیانا و پدر و مادرشتزریق آمپول پنی سلین برای کیمیا دارابی همانا و فلج شدنش همانا.آمپولی که تزریقش باعث آسیب رسیدن شدید به چهار مهره کمر او می شود و ویلچر نشینی تا پایان عمر تنها سهم کیانا از زندگی می شود.
پدر و مادر سراسیمه از حادثه رخ داده، فرزند را برای درمان به کرمانشاه و از کرمانشاه به تهران می برند. نداشتن کرایه ماشین برای بردن کیمیا به تهران آن ها را مجبور می کند که مسافت بیش از 700 کیلومتر را با وانت! طی کنند.

کیانا دخترک کوچک در بیمارستانی خصوصی در تهران بستری می شود و هزینه های زیاد درمان پدر را مجبور به فروش لوازم خانگی می کند. «تلویزیون و آتاری کیانا را که با آن بازی می کند هم برای درمانش فروختم» این جمله را پدر می گوید و اشک هایش سرازیر می شود.

بعد از سه ماه تحمل غربت و رنج دوری، دست آخر پزشکان، پدر و مادر را از بهبود کیانا ناامید می کنند و آن ها با کوله باری از رنج به شهرخود باز می گردند. پدر، پیگیر شکایت می شود و بعد از چند ماه دادگاه خانواده دارابی را محکوم می کند. حالا پدر چادری را به نشانه اعتراض در خیابان برپا کرده است و می گوید: هشت ماه است هیچ مسئولی صدای مرا نشنیده است و دست یاری به سویم دراز نکرده است.

محل زندگی کیانا و پدر و مادرشهیچ کس پاسخگو نیست، بچه ام را فلج کرده اند؛ با آمپول بچه ام را فلج کرده اند این ها جملاتی است که با دست خطی کودکانه بر بدنه چادر نصب شده است.
«این جملات را کیمیا خودش نوشته است. دخترم سواد دارد.»

این را پدر کیانا با لبخندی بغض آلود می گوید. لحظاتی مهمان چادر کوچک آن ها می شوم. چادری که در آن کیف مدرسه و چند وسیله مخصوص بیماری کیمیا بیشتر از همه خود نمایی می کند.

درووود بر همه دوستان عزیز این پیامو اگر گذاشتم فقط برای اینکه همه انچه لازمه برای کیانا و خانواده اش برای گشایش کارشون اعلام کنیم
ان شالله که براشون خیر باشه.سپاس
اینقدر نشر بدیدن تا,ب دست مسولین ب اصلاح دلسوز و ب فکر مردم برسه شاید دلشون سوخت و کاری کردن ..ب خاطر عکسی ک اون اقا پخش کردن پیگیر شدن حالا ببینیم با این چه میکنن

mohsen32
05-11-2016, 08:07 AM
لطفا لینک منبع هم ذکر کنید
از گذاشتن خبرهایی که منبع موثق ندارن خودداری کنید
با تشکر