PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : انسانم آرزوست....



عاشق تنها
09-21-2016, 09:25 AM
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

بگشای لب که قند فر آوانم آرزوست






ای آفتاب حسن‌ ٬ برون آ ٬ دمی ز ابر





کان چهره مشعشع تا بانم آرزوست






بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز





باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست






گفتی ز ناز : بیش مرانجان مرا ٬ برو!





آن گفتنت که بیش مرانجانم آرزوست






وان دفع گفتنت که برو ٬ شه به خانه نیست





وان ناز و باز و تندی در بانم آرزوست






این نان و آب چرخ چو سیل است بی وفا





من ماهیم ٬ نهنگم ٫ عمانم آرزوست






یعقوب وار وا اسف ها همی زنم





دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست






والله که شهر بی تو مرا حبس می شود





آوراگی کوه و بیابانم آرزوست






زین همرهان سست عناصر دلم گرفت





شیر خدا و رستم دستانم آرزوست






جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او





آن نور روی موسی عمرانم آرزوست






زین خلق پر شکایت گریان شدم ملول





آن های و هوی و ٫ نعره مستانم آرزوست






گویا ترم ز بلبل ٫ اما ز رشک عام





مهرست بر دهانم و ٫ افغانم آرزوست






دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر





کز دیو و دد ملولم و ٫ انسانم آرزوست






گفتند یافت می نشود ٫ جسته ایم ما





گفت آن که یافت می نشود ٫ آنم آرزوست






هر چند مفلسم ٫ نپذیرم عقیق خرد





کان عقیق نادر ارزانم آرزوست






پنهان ز دیده ها و ٫ همه دیده ها از اوست





آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست






خود ٫ کار من گذشت ز هر آرزو و آز





از کا و از مکان ٫ پی ارکانم آرزوست






یک دست جام باده و یک دست جعد یار





رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست






من رباب عشقم و ٫ عشقم ربابی است





وان لطف های زخمه رحمانم آرزوست






بنمای شمس مفخر تبریز ٬ روز شرق





من هدهدم ٬ حضور سلیمانم آرزوست