PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گم.شدیم .....قلم بارونی من



!!farzane!!
10-15-2016, 02:11 PM
گم شدیم،
پشت یک سری صدا،یک سری واژه،یک سری استیکر،
در حالیکه خیلی دلخور شدیم جواب ناراحت شدی را با یک نه بابا میدهیم.
شاید بغض کرده باشیم اما امواجی لبخند ارسال میکنیم.
به جک های بی مزه بارها میخندیم.
از رفتن کسی می شکنیم اما خم به ابرو نمی آوریم.
ته قلبمان راضی به ماندن است ،اما دستهایمان دارد بند کفشهایمان را محکم میکند و منتظر یک نرو گفتنیم.
دیشب خوب خوابیدیم اما فردا از بدخوابی شب گذشته مینالیم.
دیشب از غذای نسبتا بد مزه تعریف میکنیم.انگار از خجالت،از ترس از دست دادن،از تعارف و رودروایسی گم شدیم.
نمیدانیم کجا هستیم، اصلا چه چیزی میخواهیم و دنبال چه میگردیم.
شاید بعضی آدم ها،یک کمد از نقاب دارند که صبح به صبح دست بلند میکنند سمت کمد و یکی از آن نقاب ها را انتخاب میکنند و حس واقعی شان را می پوشونند.
حس علاقه اشان و حرفشان را قایم میکنند ، به اصطلاح گم میکنند.
انقدر غرق می شوند که خودشان باور می کنند.
انقدر غرق که دیگر حس نمی کنند جایی که الان ایستاده اند ،جایی نبوده که می خواستند.