PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سنگ و آئينه



!!yalda!!
08-01-2015, 11:39 PM
سر گشته اي به ساحل دريا،نزديك يك صدف،سنگي فتاده ديد و گمان برد گوهر است !***گوهر نبود - اگر چه - ولي در نهاد او،چيزي نهفته بود، كه مي گفت ،از سنگ بهتر است !***جان مايه اي به روشني نور، عشق، شعر،از سنگ مي دميد !انگاردل بود ! مي تپيد !اما چراغ آينه اش در غبار بود !***دستي بر او گشود و غبار از رخش زدود،خود را به او نمود .آئينه نيز روي خوش آشنا بديدبا صدا اميد، ديده در او بستصد گونه نقش تازه از آن چهره آفريد،در سينه هر چه داشت به آن رهگذر سپردhttp://tse3.mm.bing.net/th?id=OIP.M8f7b30139b6bd31b8f66d7df3cff5802o0&pid=15.1سنگين دل، از صداقت آئينه يكه خورد !آئينه را شكست !