PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : هو العشق # قسمت بيست و يكم



"yalda"
10-30-2016, 12:12 AM
‍ ‍ 🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍃
🍂
🌙✨داستــــــان شبـــــــ🌙✨

⬅️ #قسمت_بیست_و_یک_بخش_اول

💕 هوالعشـــــ♥️ــــــق 💕


✍نفسهایم به شماره مےافتد.فقط ڪمـےدیگر مانده که تڪانےمیخوری و چشمهایت راباز میڪنے...
قلبم به یڪباره میریزد!بهت زده به صورتم خیره میشوی وسریع ازجایت بلند میشوی...
چیکار میکردی! مِن مِن میکنم.
💝💝
من....دا...داش...داشتم...چ...
میپری بین نفسهای بشماره افتاده ام:
میخواستم برم پایین گفتم مامان شک میکنہ تو اخه چرا!نمیفهمم ریحانه این چہ ڪاریه!چیو میخوای ثابت ڪنے ؟چیو!؟
ازترس تمام تنم میلرزد،دهانم قفل شده

🌻🌻
اخه چرا.چرا اذیت میکنی
بغض به گلویم میدودوبےاراده یڪ قطره اشک گونه ام راترمیڪند..
چون چون دوست دارم!
بغضم میترکد و مثل ابربهاری شروع میکنم به گریہ ڪردن
🌸🌸
.خدایا من چم شده.چرااینقدر ضعیف شدم.یکدفعه مچ دستم رامیگیرد و فشار میدهد.گریه نڪن
توجهے نمیکنم بیشتر فشار میدهد
گفتم گریہ نڪن اعصابم بهم میریزه..
یک لحظہ نگاهش میڪنم..
برات مهمه؟...اشکای من!؟
درستہ دوست ندارم ...ولی ..آدمم دل دارم!...طاقت ندارم...حالا بس کن..

💐💐
زیر لب تکرار میکنم. دوسم نداری
و هجوم اشکها هرلحظه بیشترمیشود. میشه بس کنے صدات میره پایین!
دستم رااز دستت بیرون میڪشم
مهم نیست.بزاربشنون!
پشتم را بهت میڪنم و روی تختت مینشینم.دست بردار نیستم حالا میبینی! میخوای جونمو بگیری مهم نیست تاتهش هستم.می آیـےسمتم که چند تقہ به در میخورد:
💖💖
چه خبره!علی؟ریحان ؟ چے شده؟
نگرانے را میشد از صدای فاطمه فهمید
هل میکنی،پشت درمیروی و ارام میگویـے..
چیزے نیست کم ریحان سردرد داره!
مطعنید!؟ میخواید بیام تو؟
نه!توبروبخواب.من مراقبشم!
⏪ #ادامہ_دارد...

🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍂🍃🌺🍃