PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : هو العشق # قسمت بيست و چهارم



"yalda"
10-30-2016, 12:16 AM
‍ ‍ 🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍃
🍂
🌙✨داستــــــان شبـــــــ🌙✨

⬅️ #قسمت_بیــست_و_چــهارم

💕 هوالعشـــــ♥️ــــــق 💕

✍دستےڪه سالم است راسمت صورتت مےآورم تا لمس کنم چیزی راکہ باورندارم.
اشڪهایت!چندبار پلک میزنم.صدایت گنگ و گنگ تر میشود ریحان!.ریحا...ری..
ودیگر چیزی نمیبینم جز سیاهے!
💕💐💕
چیزی نرم و ملایم روی صورتم ڪشیده میشود.چشمهایم را نیمه باز میڪنم و میبندم.حرڪات پے در پے و نرم همان چیز قلقلکم میدهد.دوباره چشم هایم رانیمه باز میڪنم .نور اذیتم میڪند.صورتم را سمت راست میگیرم
نجوایـےرامیشنوم:
عزیزم؟صدامومیشنوی!
💓🌸💓
تصویرتارمقابل چشمانم واضح میشود.مادرم خم میشود و پیشانےام رامیبوسد.
ریحانه!؟مادر!
پس چیزنرم همان دستان مادرم است.
فاطمه ڪنارش نشستہ وبابغض نگاهم میکنم.پایین پایم هم علےاصغر نگاه معصومانہ اش رابمن دوختہ.ازبوی بیمارستان بدم مے آید!نگاهم بہ دست باندپیچے شده ام مے افتدو باز چشمهایم را با بـےحالےمیبندم.
💞🌹💞
زبری به ڪف دستم ڪشیده میشود.چشمهایم را باز میڪنم.یک نگاه خیره و اشنا کہ ازبالای سر مراتماشا میڪند. کف دست سالمم راروی لب هایت گذاشته ای!خواب میبینم!؟چندبار پلک میزنم.نه!درست است.این تویـے!باچهره ای زرد رنگ و چشمانےگود افتاده.ڪف دستم را گاها میبوسی و بہ ته ریشت میکشے!
بہ اطراف نگاه میڪنم.توی اتاق توام!
یعنـےمرخص شدم!؟صدایت میلرزد..
میدونے چند روز منتظر نگهم داشتی!
ناباورانہ نگاهت میڪنم
هیچ وقت خودمو نمیبخشم.
یک قطره اشک مژه های بلندت رارها میڪند.
دنبال چے هستی؟چیو میخواستے ثابت کنے اینکہ دوست دارم؟آره! ریحان من دوست دارم صدایت میپیچد و
🍃🌷🍃
وچشمهایم راباز میڪنم.روی تخت بیمارستانم پس تمامش خواب بود!
پوزخندی میزنم و از درد دستم لب پایینم را بہ دندان میڪشم.
چندتقہ بہ درمیخورد وتووارد میشوے باهمان چهره زرد رنگے ڪه درخواب دیدم.اهستہ سمتم مے آیـے،صدایت میلرزد: بهوش اومدے!
چیزی نمیگویم.بالای سرم مےایستےونگاهم میکنے.درد را درعمق نگاهت لمس میڪنم
چهارروزبیهوش بودی!خیلےازت خون رفته بود نزدیک بود کہ
لب هایت میلرزد و ادامہ نمیدهے.یک لیوان برمیدارے وبرایم آب میوه میریزی.
✨🌹✨
ڪاش میدونستم کے اینکارو ڪرده
باصدای گرفته درگلو جواب میدهم
تو اینکارو ڪردی!
نگاهت درنگاهم گره میخورد.لیوان را سمتم میگیرے.بغض رادر چشمهایت میبینم ڪاش میشد جبران ڪنم..
هنوزدیرنشده عاشق شو!
من نه آنم که به تیغ ازتوبگردانم روی
امتحان کن به دوصدزخم مرا،بسم الله

⏪ #ادامہ_دارد...

🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍂🍃🌺🍃