parichehr
06-11-2017, 01:21 PM
آرام چشمِ انتظار دلم را می بندم
و پلک ها را
زیر یک خروار دیوانگی دفن می کنم
و هیچ نمی بینم
نبودنت را
چه رنگهای پریده شب
به من می آید
وقتی که تا سحر
شب هست و من هستم و شب
و پلک ها را
زیر یک خروار دیوانگی دفن می کنم
و هیچ نمی بینم
نبودنت را
چه رنگهای پریده شب
به من می آید
وقتی که تا سحر
شب هست و من هستم و شب