PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گویشهای محلی



!__Miss__!
09-15-2017, 11:16 AM
* مشهد *

سَرکن = تراش
• لِمَشت = کثیف
• اَلِفش = چسبناکی در اثر شیرینی
• خِفتی = گردن‌بند
• چوری = النگو
• سِله به چُخت دِلنگونه = سبد به سقف آویزان است
• چُوله غِزَک = مترسک داخل جالیز
• توشله = تیله
• چُخت = سقف
• فَلَکه = میدان
• میلان = کوچه
• چُغُک = گنجشک
• کاغذباد = بادبادک
• یَره، یره‌گِه = یارو
• ناسوس = تلمبه‌یِ دوچرخه
• کُلاج = کسی که چشمش چپ است
• مکُش مرگِ ما = اعیانی
• کِلپسه = مارمولک
• جُل جُل = تکان خوردن خفیف
• مِس مِس = معطل کردن
• سُرسُر = یواشکی(مخفی) حرف زدن
• کُخ نریز = اذیت نکن
• کله وَنگ = درگیر شدن
• اُوشتولی = مال مفت٬ مجانی
• ناخون جِله = نیشگون
• بزنقره = جوجه تیغی
• نارنجک = نان خامه‌ای
• اِشکاف = کمد
• یاد داشتن = بلد بودن
• زِنج = چسبناک
• لتِّه = تکه پارچه کهنه
• لاخ (مو) = تار (مو)
• لوخ = حصیر( نی هایی که در بافت نوعی پرده حصیری به کار میروند)
• خُردو = کوچک
• شِرشِره = کاغذکشی
• چینگ = منقار
• لوش = لجن
• مورچه گازی = مورچه بیابونی
• ناشور = نشسته
• طاس = کاسه
• دِلَنگون = آویزون
• سرمولات = درب فلزی شیشه نوشابه و امثال آن (که آن را مسطح و صاف کرده باشند)
• اُه یَره = آهای آقا!
• پِندِری = گمان می کنی
• همسِده = همسایه
• پوز = دهان
• خُسبیده = خوابیده
• کَغ = میوه نارس
• وَخِه = پاشو (بلندشو)

!__Miss__!
09-15-2017, 11:21 AM
*شیراز *



آرمه (ویار)
ال باخارا (آلو بخارا)
آمخته (عادت کرده)
اِراض کردن (هول کردن)
باد کردن (تکبر به خرج دادن)
ببه (محبوب، عزیز، معمولاً برای فرزند گفته می شود)
بُقُرنه (حلقوم)، پالون سُویده (حیله گر و مکار)
تاتی کردن (راه رفتن ابتدایی بچه ها)
جار (بانگ و فریاد)
جَر (دعوا و کشمکش)
چَپَری (فوری- سریع)
چپاکشی (اسباب کشی)
حصین (گلدان سفالی)
حال اومدن (چاق شدن)
خاکشیر مزاج (با همه کس سازگاری دارد)
خزوک (سوسک سیاه)
داچی (داداش)
دُب (لجباز)
رِچ (ردیف)
رنج (کوچک)
زلیبی (زولبیا)
زِنِشت (جربزه، جوهر)
سُپ (گونه)
سرقدم رفتن (اسهال داشتن)
شافتک (سوت)
شِوِر (شل و ول)
صب و صب (صبح فردا)
گا (زود)
ضَف کردن - پنوم (پنهان کردن)
طیفه (طایفه)
عزّوجز (التماس)
عزیز تِرانی (بچه لوس و ننر و یکی یکدانه)
غول (جای گود- برای استخر و حوض یا آبگیر به کار می رود)
غنچه دوسی (خواهر شوهری که ازدواج نکرده است)
فَلّی (بی نظم- درهم)، فند زدن (شعبده بازی)
قاپ قمارخونه (کنایه از آدم همه فن حریف)
قُرتِراق (رعد، تندر)، کَپه (نیمه، نصفه)
کُترم (ناراحت)
گاسَم (شاید)
گِل غلته (روی زمین غلتیدن)
لُبَّک (بسیار چاق، تپل)
لِبدی (بد لباس، بدترکیب و بی بندوبار)
مُچنه (مچاله)
مُنج (به اندازه یک مشت)
نغّه (گریه بهانه جویانه کودکان)
ناکو (بد قلق)
وادنگ اومدن (دبه کردن)
واگوشک (لغز- چیستان، معما)
هاتون، هاتون (دیر، دیر- به ندرت)
هولی حمالی (الاکلنگ)
یی دری (مستراح)
یتیم غوره (گدا گشنه و بی کس و کار)
الکی خوشال ( خوشحالی بی مورد )
زرتنگ ( تمسخر زرنگی )
خاکستر (خاکسر)
دسته (دسه)
دزدی (دزی)
مهر (مر)
زعفران (زفرون)
آینه ی (اُینی)
دست (دس)
ماست (ماس)
تسبیح (تسبی)
نهایت (نایت)
شنبه (شمبد)
غربال (غلبال)
نقش (نخش)
اطواری (اطفاری)
بشوی (بوشور)
بیعانه (بیونه)
لگد (لقت)
صبح (صب)
طهارت (طارت)
سم (سمب)
تاکسی (تاسکی)
باباقوری (بابقلی)
کلاه (کالُ)،
استاد (اُسُوُ)
شوهر (شوور)
ترشح (ترشا)