PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !



mohamad.uk
12-03-2017, 07:12 PM
رفتی در فصلی که تنها امیدم خدا بود و ترانه و تو که دستهایت سایه بانی بود بر بی کسی های من ...تو که گمان می کردم از تبار آسمانی و دلتنگی هایم را در می یابیتو که گمان می کردم ساده ای و سادگی ام را باور داری و افسوس که حتی نمی خواستی هم قسم باشی ...افسوس رفتی ... ساده ،ساده مثل دلتنگی های من و حتی ساده مثل سادگی هایم !من ماندم و یک عمر خاطره و حتی باور نکردم این بریدن راکاش کمی از آنچه که در باورم بودی ، در باورت خانه داشتم !کاش می فهمیدی صداقتی را که در حرفم بود و در نگاهت نبود کاش می فهمیدی بی تو صدا تاب نمی آورد ...رفتی و گریه هایم را ندیدی و حتی نفهمیدی من تنها کسی بودم که ....قصه به پایان رسید و من هنوز در این خیالم که چرا به تو دل بستمو چرا تو به این سادگی از من دل بریدی ؟!!که چرا تو از راه رسیدی و امید تک تک این ترانه ها شدی ؟!!ترانه ها یی که گرچه در نبود تو نوشته شد اما فقطو فقط مال تو بود که سادگی ام را باور نکردی !
گناهت را می بخشم ! می بخشمت که از من دل بریدی وحتی ندیدی که بی تو چه برسر این ترانه ها می آید !
ندیدی اشک هایی را که قطره قطره اش قصه ی من بود و بغضی که از هرچه بود از شادی نبود !بغضی که به دست تو شکست و چشمانی که از رفتن تو غرق اشک شدو تو حتی به این اشکها اعتنا نکردی !اعتنا نکردی به حرمت ترانه ها یی که تنها سهم من از چشمانت بود !به حرمت آن انار سرخ کوچکی که اولین دیدار به امید خوش یمنی به من دادی !به حرمت قدمهایی که با هم در آن کوچه ی همیشگی زدیم !به حرمت ...تو حتی به صدای لرزانم هم اعتنا نکردی !
راستی سجاده ی عشق کجاست؟!
قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !