PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بی دلیل



mohamad.uk
12-08-2017, 01:38 AM
رفته ای ...
مثل همیشه تلخ ...



بیرحمانه ...


و چرا که به قول خودت شاید نمیتوانی در مورد این دوستت انصاف داشته باشی ...

..
رفته ای ...
و برای اولین بار دلم برایت تنگ نشده ...
برای اولین بار بی تابت نشدم ...
دلم گم کرده ندارد ...
لحظه هایم با غصه ی نبودنت تلخ نشدند ...
و چشمانم بیاد چشمانت خیس نیستند ...
...
..
نه اینکه دیگر دوستت ندارم ... نه ...
..
اما همیشه راست گفتم ... مثل حالا ...
نه آنروز که دلتنگت بودم و تو دلتنگ نبودی و نمیدانستی از گفتنش شرم داشتم ...
نه امروز که میدانم خواهی شنید هراسی دارم ...
..
تو را میخواستم چون همدم لحظه های خاکستریم بودی ... در وقت غم ...
یا همراه ثانیه های سپیدم ... هنگام شادی ...
..
.
افسوس ...
..
اما دلم هنوز عاشق ست ..
لبریز از مهر ..
هنوز دوست دارد ...
هنوز می تپد برای دلی ...
..
دستانم هنوز بی تاب دستان پر مهر کسی هستند ...
وهنوز تنم از سوز عشق گرم ست ...
..
میبینی ...
اینبار یخ نزدم ...
این بار نمردم ...
دیگر هنگام نوشتن هم بغض نکردم ...
اشک نریختم ...
..
شاید چون دلم فهمید ...
برای زندگی چه بهانه های بی بهانه ای دارد ...
..
چه عادت کرده بود برای بهانه گرفتن هایت ...
..
..
قلب من هنوز و همیشه لبریز از عشق ست ...
لبریز از مهر به کسی ...
لبریز از دوست داشتن ...
اما ..
باید بداند به پای چه دلی بیفتد ...
دست چه کسی را بفشارد ...
..
..
دیگر دیوانگی بس ست ...
اینباراز عشق خسته نیستم ...
از دیوانگی دلم خسته م ...
از بی دلیل عاشق بودن ...
..
..
کسی میگفت عاشقی دل میخواهد نه دلیل ...
اما در این دل سپردن
آموختم ؛
برای عاشقی دلیل مهم تر از دل ست