* asal *
08-26-2015, 01:36 PM
بادرد
می سازم ولی از ننگ می نالم
چون پادشاهی خسته از نیرنگ می
نالم
کنج قفس آغوش وا کن ای قناری
من نیز با تو یکدل و یکرنگ می
نالم
در این بیابان رها افتاده ی
عشق
با ریگ های تشنه هر فرسنگ می
نالم
آیینه ی چشمت شبیه موج می لرزد
وقتی در آغوشت چنین دلتنگ می
نالم
در گیر و دار رفتنت ای ماه
روشن...
مثل نسیم صبح،بی آهنگ می نالم
می سازم ولی از ننگ می نالم
چون پادشاهی خسته از نیرنگ می
نالم
کنج قفس آغوش وا کن ای قناری
من نیز با تو یکدل و یکرنگ می
نالم
در این بیابان رها افتاده ی
عشق
با ریگ های تشنه هر فرسنگ می
نالم
آیینه ی چشمت شبیه موج می لرزد
وقتی در آغوشت چنین دلتنگ می
نالم
در گیر و دار رفتنت ای ماه
روشن...
مثل نسیم صبح،بی آهنگ می نالم