PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چرا گاهي دلمون ميخواد زمان به عقب بر گرده؟؟؟؟



!!yalda!!
05-16-2015, 07:53 AM
اگر روزي اين شانس رو داشته باشم كه بتونم با همين تجربه اي كه الان دارم به عقب برگردم ، اولين كاري كه انجام مي دم اينه كه سعي مي كنم زودتر خودم رو اصلاح كنم تا اشتباهات 18 سالگي ام رو تكرار نكنم ، اون موقع پدرم اصرار كرد زبان انگليسي خوندن رو شروع كن و من كه هميشه خودم تصميم مي گرفتم با لجالت قبول نكردم و وقت خودم رو 4 سال با خوندن زبان فرانسه به هدر دادم. بعد از 9 سال تازه تو سن 27 سالگي شروع كردم به زبان انگليسي خوندن،درسته كه الان هم موفق هستم ولي به نظر من انجام هر كاري در موقع درست و مناسب خودش مي تونه خيلي لذت بخش تر باشه. شايد اگه اين كار رو انجام مي دادم فرصت هاي بيشتري براي اپلاي كردن داشتم .اگر فرصت دوباره اي داشتم به جاي تلف كردن اوقات فراغت تابستون هام وقتم رو روي انجام و تكميل چند مقاله مي ذاشتم كه دانشگاه هاي كانادا و امريكا با اينكه حد نصاب نمره اونها رو داشتم فقط به خاطر نداشتن سوابق پژوهشي منو ريجكت نكنند.اگر فرصت دوباره اي داشتم به جاي كار كردن در موسسات غير مرتبط با رشته تحصيلي ام، در زمينه رشته خودم كار مي كردم تا براي مهاجرت كردن مشكل كمبود سابقه كار مرتبط پيدا نمي كردم! همين طور سعي مي كردم از فرصت هايي كه دارم براي حداكثر لذت بردن از زندگي استفاده كنم نه اينكه فقط به فكر گرفتن نمره خوب دوران تحصيل باشم و لذت با دوستان بودن رو نچشم!اگر فرصت دوباره داشتم، كه به عقب برگردم، از فرصت هايي كه به سمتم مي اومد فرار نمي كردم و با آغوش باز ازشون استقبال مي كردم، فرصت هاي تحصيلي ، اجتماعي و حتي ازدواج!!.فكر مي كنم اگه زبان انگليسي رو زودتر شروع كرده بود به صورت جدي ، مدرك آيلتس و تافلم رو هم زودتر از اين گرفته بودم ، مقاله هاي خوبي مي نوشتم و زودتر از اينها به فكر رفتن مي افتادم! حال فهميده ام كه زندگي فقط داشتن نمره خوب و درس و كار نيست، زندگي كوتاه تر از آن است كه به حسرت بگذرد! زندگي فرصتي براي لذت بردن از باهم بودنهاست ، نه اپلاي،نه دانشگاه هاي خارج ، هيچ كدوم نمي تونه جاي اينها رو پر كنه، اگه فرصتي داشتم سعي مي كردم قدر لحظه لحظه هام رو بيشتر بدونم و به خاطر ريجكت شدنهاي پشت سرهم زندگي رو به كام خودم تلخ نكنم!اي آقا! ما اينقدر تو زندگي اشتباه كرديم كه نمي دونيم از كجا بايد اصلاحات رو شروع كنيم! تمام تلاشم اينه كه از اين به بعد عمرم اون طوري باشه كه واقعا ازش لذت مي برم نه اون طوري كه ديگران راضي باشند و نه اون طوري كه ديگران توصيه مي كنند! هيچ نسخه نوشته شده اي براي خوشبخت بودن وجود ندارد كه همه بتوانند استفاده كنند، مسير خوشبختي هركسي چيزي است كه خودش مي سازه و براي رسيدن به اون بايد تلاش كنه و به نظر من اين وسيله فقط داشتن هدف مشخص در زندگي بر طبق معيارهاي شخصي است .بگذريم،اگر معجزه اي رخ دهد و زمان به عقب برگردد به دنيا قول خواهم داد چشمهايم را تاآخرين روز حيات روي هم بگذارم: مي داني چرا؟ چون مي ترسم از يك لحظه غفلت بيشتر!اگه سه سال زمان به عقب بر میگشت من بجای الافی کردن با دوستان، 1-بیشتر درسهامو میخوندم تا امروز استادای اونور واسه معدلم ناااز نکنن، 2-هفته ای سه تا فیلم زبان اصلی میدیدم تا لیسنینگم تقویت بشه،چون اصلا نمیتونی با شیش ماه تافل خوندن نمره دلخواهت رو بگیری. نمره خوب گرفتن مستلزم استمرار در یادگیری زبانه.مقطعی نمیشه به چیزی دست یافت3-بعد ازینکه تزم تموم شد بجای کار کردن تو شرکتهایی که اندازه پول توجیبی بابات هم بهت نمیدن، رو مقالاتی که میتونستم از تزم دربیارم کار میکردم تا الان حداقل 2 تا isi میداشتم(فارسیشو دارم اما بحساب میان آیا؟؟)4- درطول تحصیل بجای اینکه مثل بچه خوب برم سر کلاس و برگردم خونه، چهارتا سوال الکی هم شده درمیاوردم تا بعد کلای از استادم بپرسم و تو ذهنش بمونم.تا الان واسه دوخط ریکام نوشتن نرم التماس و قسم آیه که باهاشون درس داشتم و شاگرد خوبی هستماز ما گفتن بود. بقیه به گوش بگیرن