PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر1



!!yalda!!
05-17-2015, 07:23 AM
فروغ فرخزاداگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغبياورو يك دريچه كه از آنبه ازدحام كوچه ي خوشبخت بنگرم فروغ فرخزاد کسي مرا به آفتابمعرفي نخواهد کردکسي مرا به ميهماني گنجشک ها نخواهد بردپرواز را بخاطر بسپارپرنده مردني ست فروغ فرخزاد همه هستی من آیه تاریكیستكه ترا در خود تكرار كنانبه سحرگاه شكفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد فروغ فرخزاد هر چه دادم به او حلالش بادغير از آن دل كه مفت بخشيدمدل من كودكي سبكسر بودخود ندانم چگونه رامش كرداو كه ميگفت دوستت دارمپس چرا زهر غم به جامش كرد فروغ فرخزاد

!!yalda!!
05-17-2015, 07:27 AM
ای شب از رویای تو رنگین شدهسینه از عطر توام سنگین شدهای بروی چشم من گسترده خویششادیم بخشیده از اندوه بیشهمچو بارانی که شوید جسم خاکهستیم زآلودگی ها کرده پاک فروغ فرخزاد به چشمی خیره شد شاید بیابدنهانگاه امید و آرزو رادریغا ، آن دو چشم آتش افروزبه دامان گناه افکند او را فروغ فرخزاد چرا امید بر عشقی عبث بست ؟چرا در بستر آغوش او خفت ؟درد تاریکیست درد خواستنرفتن و بیهوده از خود کاستنسر نهادن بر سیه دل سینه هاسینه آلودن به چرک کینه هادر نوازش ، نیش ماران یافتنزهر در لبخند یاران یافتن فروغ فرخزاد رفتم ، که گم شوم چو یکی قطره اشک گرمدر لابلای دامن شبرنگ زندگیرفتم ، که در سیاهی یک گور بی نشانفارغ شوم زکشمکش و جنگ زندگی فروغ فرخزاد او شراب بوسه می خواهد ز منمن چه گویم قلب پر امید رااو به فکر لذت و غافل که منطالبم آن لذت جاوید را فروغ فرخزادچرا راز دل دیوانه اش رابه گوش عاشقی بیگانه خو گفت ؟ فروغ فرخزاد

!!yalda!!
05-17-2015, 07:46 AM
سر به دامان من خسته گذارگوش کن بانگ قدمهایش راکمر نارون پیر شکستتا که بگذاشت برآن پایش را فروغ فرخزاد کتابی،خلوتی،شعری،سکوتیمرا مستی و سکر زندگانی استچه غم گر در بهشتی ره ندارمکه در قلبم بهشتی جاودانی است فروغ فرخزاد ای سینه در حرارت سوزان خود بسوزدیگر سراغ شعله ی آتش ز من مگیرمی خواستم که شعله شوم سرکشی کنممرغی شدم به کنج قفس خسته و اسیر فروغ فرخزاد

!!yalda!!
05-17-2015, 07:51 AM
بخدا در دل و جانم نیستهیچ جز حسرت دیدارشسوختم از غم و کی باشدغم من مایه آزارش فروغ فرخزاد زندگی شاید آن لحظه مسدودیستكه نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد فروغ فرخزاد بر تو چون ساحل آغوش گشودمدر دلم بود که دلدار تو باشموای بر من که ندانستم از اولروزی آید که دل آزار تو باشم فروغ فرخزاد کاش چون پاییز بودم ، کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشدآفتاب دیدگانم سرد میشد فروغ فرخزا

!!yalda!!
05-17-2015, 08:05 AM
ظه ها را دريابچشمفردا كور استنه چراغيست در آن پايانهر چه از دور نمايانستشايد آن نقطه نورانيچشم گرگان بيابانست فروغ فرخزاد اين گروه زاهد ظاهر سازدانم كه اين جدال نه آسانستشهر من و تو ‚ طفلك شيرينمديريست كاشيانه شيطانستروزي رسد كه چشم تو با حسرتلغزد بر اين ترانه درد آلودجويي مرا درون سخنهايمگويي به خود كه مادر من او بود ف