*Ava*
09-20-2015, 09:36 AM
http://new.ksabz.net/images/stories/flexicontent/l_ssd.jpg
«عليرضا طليسچي» از آن دست جوانان خوشذوقي است كه سالهاست در حيطه موسيقي (شعر، آهنگسازي و تنظيم) فعاليت ميكند، اما شايد به حقش نرسيده، گرچه خودش ميگويد: «مسير را اشتباه رفتم! وگرنه شايد به حقم زودتر از اينها ميرسيدم.»، حال هر چه بود تمام شد و به زودي عليرضا آلبوم جديدش را روانه بازار خواهد كرد، گرچه بايد به يك نكته اشاره داشته باشيم كه در روزهاي اخير، طليسچي يك كار ارزشي انجام داده كه حسابي در جامعه، بازتاب داشته است، او براي شهداي غواص، آن 175 قهرمان وطن، آن 175 نفر شهيدي كه مظلومانه رفتند و ديگر برنگشتند و آن 175 شيرمرد، ترانهاي خوانده است كه حسابي شنونده را دچار تامل ميكند... زماني كه اين ترانه را بشنويد، متوجه خواهيد شد كه طليسچي جانفشانيهاي 175 شهيد غواص را با زبان شعر و ملودي چگونه بازگو كرده است، گرچه بازگويي اين سرگذشت، ميتواند صفحات زيادي را در برگيرد، واژههاي زيادي را به شكل سروده در آورد و... و... به اين بهانه و به خاطر اين كار ارزشي با «عليرضا طليسچي» به گفتگو نشستيم، گرچه او چند باري در اين گفتگو اذعان داشت كه نبايد بعضي از كارها را انجام ميداد ولي... اين گفتگو را بخوانيد...* اگر ممكن است يك بيوگرافي از خودتان برايمان بگوييد و اينكه چطور وارد عرصه موسيقي شديد؟طليسچي: من متولد 7 مهر سال 1364 هستم و از ده سال پيش در سال 84 كه 20 ساله بودم وارد عرصه خوانندگي شدم... تحصيلات من، رشته عمران و ساز تخصصيام «پيانو» است...اون زمانها، يك دوستي داشتم به نام «حميدرضا» كه با هم يك گروه دو نفري تشكيل داديم و ميخونديم، اون سال آهنگامون هم گرفت و به «عليرضا و حميدرضا» معروف شديم... 2 تا سيدي هم جمع كرديم كه البته در فضاي اينترنتي انتشار يافت، سپس در سال 86، خودم به شكل انفرادي كار كردم، آلبومي جمع كردم به نام «حلقه» كه دو سال براي آن زحمت كشيدم و براي مجوز آن اقدام كردم، اما دوستان در ارشاد به من مجوز ندادند و به شكلي نااميد شدم، اين روند برايم ادامه پيدا كرد، ديدم، كه ديده نميشوم، پس بايد كار ديگري انجام ميدادم.* چه كار كرديد؟طليسچي: از آنجا كه آن زمان تهيهكنندهاي نداشتم كه حمايتم كند، مجبور شدم در سال 89 دو تا از بهترين كارهاي آلبومم را ويدئو كنم. «حلقه» و «قرار نبود» كه حسابي هم مورد توجه قرار گرفت، با اينكه ميدانستم كار اشتباهي است، اما عطش ديده شدن را داشتم، نميدانم، شايد هم جواني كردم و بيتجربگي و يا اصلا مشاوره درستي نگرفتم.* يعني حالا پس از چند سال از عملكردتان در قبال ويدئو دفاع ميكنيد يا نه؟طليسچي: با انتخاب اين مسير، اشتباه كردم، آن هم خيلي... آن زمانها سعي كرده بودم. فضايي ايجاد كنم كه بتوانم ديده شوم، به مانند امروز فكر نميكردم كه فضايي هم هست كه من با قوانين موازين آن را ارائه بدهم، به هر حال اعتراف ميكنم كه كار درستي نكردم.* و خب اين تجربه خوبي است براي جواناني كه ميخواهند اين حرفه را دنبال كنند و دوست دارند يك شبه ره صد ساله بروند؟طليسچي: بله، كاملا، به تمام كساني كه قدم در اين مسير ميگذارند، توصيه ميكنم كه خلاف مقررات حركت نكنند و براي حرفم هم دليل دارم... به عنوان مثال؛ آقاي x كه از سال 84 با هم اين حرفه را آغاز كرديم... او طبق موازين پيش رفت، اما من سعي كردم «ميونبُر» بزنم، آن هم براي بيشتر ديده شدن و اين زمانهاست كه عدهاي دورتو را ميگيرند و با مشاورههاي اشتباهشان، شما را به سمت اشتباه ميكشانند، كليپهاي من در شبكههاي ماهوارهاي پخش شد و چند سايت هم ترانههايم را ميگذاشتند... باز هم ميگويم، فكر كردم كه دارم «ميونبُر» ميزنم، اما اين كار مرا عقب انداخت، در حالي كه آقاي x كار مرا نكرد و زود تر از من هم نتيجه گرفت، من 2 سال ممنوعالفعاليت شدم و همين مرا خيلي از هدفم دور كرد، به همين خاطر ميخواهم تجاربم را مجاني در اختيار همكارانم بگذارم و به آنها بگويم كه لطفا از درب اصلي وارد شويد...* و حالا؟طليسچي: و حالا اينكه، به زودي آلبوم مجوز دارم بعد از محرم و صفر روانه بازار خواهد شد، آلبومي كه براي آن خيلي زحمت كشيدم و مسئولين هم لطف كردند و مرا حمايت كردند و راه درست و قانوني را نشانم دادند كه جا دارد بدينوسيله از طريق مجله شما، از همه آنها تشكر ويژهاي داشته باشم.* اما ترانهاي كه حسابي شنيده شد و مورد توجه قرار گرفت «175»، بود كه چندي پيش از شما به شكل تك قطعه در فضاي مجازي منتشر شد، اين نام از كجا آمد؟طليسچي: بعد از گذشت 10 سال، از آغاز فعاليت موسيقي من و بعد از يك وقفه يك ساله در ارائه تك قطعه، چندي پيش قطعهاي با نام «175» توليد كردم و تقديم كردم به ساحت مقدس 175 شهيد غواص كه به لطف خدا مورد توجه قرار گرفت و اين باور و انگيزه را به من داد كه ميتوانم آثار ارزشي براي مخاطبان ارائه دهم، اگر كار ارزشي باشد، مردم هم با شما يار خواهند بود، از امروزم خيلي راضيام كه توانستم اين ترانه خوب را ارائه بدهم.* و تفاوت امروز و ديروز شما؟طليسچي: بزرگترين فرق امروزم اين است كه افتخار دارم اين بار در مسير موازين و چارچوب قوانين كشورم، چيزي كه هميشه آرزوشو داشتم، فعاليت كنم، به طور اطمينان از اين به بعد، نام مرا بيشتر خواهيد شنيد، چرا كه انگيزه بسيار بالايي دارم.* و اين مدتي كه نبوديد چه تجربهاي براي تو به همراه داشت؟طليسچي: در مدت سكوتم عاشق مخاطبانم شدم، زيرا آنها بودند كه «ارزش» را به من فهمانند و فهميدم تنها رقيب من فقط گذشته من بود، كه من هم تلاش كردم آن را شكست بدهم...* و درباره آلبومتان توضيح بدهيد؟طليسچي: نام اين آلبوم «قرار نبود» نام دارد كه به تهيهكنندگي شركت «آواي فروهر» به زودي روانه بازار خواهد شد، جا دارد از برادران حاتمپور تشكر كنم كه هيچگونه كمك را از من دريغ نكردند، در اين آلبوم كه بيشتر شعرها و ملوديهاي آن با خود من است، عزيزاني مثل امير بهادر دهقان، مهران خليلي، اشكان آبرون هم در تنظيم به من كمك كردند.* در ميان خوانندگان با كدامشان بيشتر رفيق هستيد؟طليسچي: با محسن يگانه و فرزاد فرزين صميميتر هستم.* و در پايان چي دوست داري بگي؟طليسچي: خدايا مرا ببخش به خاطر تمام درهايي كه كوبيدم و خانه تو نبود...
«عليرضا طليسچي» از آن دست جوانان خوشذوقي است كه سالهاست در حيطه موسيقي (شعر، آهنگسازي و تنظيم) فعاليت ميكند، اما شايد به حقش نرسيده، گرچه خودش ميگويد: «مسير را اشتباه رفتم! وگرنه شايد به حقم زودتر از اينها ميرسيدم.»، حال هر چه بود تمام شد و به زودي عليرضا آلبوم جديدش را روانه بازار خواهد كرد، گرچه بايد به يك نكته اشاره داشته باشيم كه در روزهاي اخير، طليسچي يك كار ارزشي انجام داده كه حسابي در جامعه، بازتاب داشته است، او براي شهداي غواص، آن 175 قهرمان وطن، آن 175 نفر شهيدي كه مظلومانه رفتند و ديگر برنگشتند و آن 175 شيرمرد، ترانهاي خوانده است كه حسابي شنونده را دچار تامل ميكند... زماني كه اين ترانه را بشنويد، متوجه خواهيد شد كه طليسچي جانفشانيهاي 175 شهيد غواص را با زبان شعر و ملودي چگونه بازگو كرده است، گرچه بازگويي اين سرگذشت، ميتواند صفحات زيادي را در برگيرد، واژههاي زيادي را به شكل سروده در آورد و... و... به اين بهانه و به خاطر اين كار ارزشي با «عليرضا طليسچي» به گفتگو نشستيم، گرچه او چند باري در اين گفتگو اذعان داشت كه نبايد بعضي از كارها را انجام ميداد ولي... اين گفتگو را بخوانيد...* اگر ممكن است يك بيوگرافي از خودتان برايمان بگوييد و اينكه چطور وارد عرصه موسيقي شديد؟طليسچي: من متولد 7 مهر سال 1364 هستم و از ده سال پيش در سال 84 كه 20 ساله بودم وارد عرصه خوانندگي شدم... تحصيلات من، رشته عمران و ساز تخصصيام «پيانو» است...اون زمانها، يك دوستي داشتم به نام «حميدرضا» كه با هم يك گروه دو نفري تشكيل داديم و ميخونديم، اون سال آهنگامون هم گرفت و به «عليرضا و حميدرضا» معروف شديم... 2 تا سيدي هم جمع كرديم كه البته در فضاي اينترنتي انتشار يافت، سپس در سال 86، خودم به شكل انفرادي كار كردم، آلبومي جمع كردم به نام «حلقه» كه دو سال براي آن زحمت كشيدم و براي مجوز آن اقدام كردم، اما دوستان در ارشاد به من مجوز ندادند و به شكلي نااميد شدم، اين روند برايم ادامه پيدا كرد، ديدم، كه ديده نميشوم، پس بايد كار ديگري انجام ميدادم.* چه كار كرديد؟طليسچي: از آنجا كه آن زمان تهيهكنندهاي نداشتم كه حمايتم كند، مجبور شدم در سال 89 دو تا از بهترين كارهاي آلبومم را ويدئو كنم. «حلقه» و «قرار نبود» كه حسابي هم مورد توجه قرار گرفت، با اينكه ميدانستم كار اشتباهي است، اما عطش ديده شدن را داشتم، نميدانم، شايد هم جواني كردم و بيتجربگي و يا اصلا مشاوره درستي نگرفتم.* يعني حالا پس از چند سال از عملكردتان در قبال ويدئو دفاع ميكنيد يا نه؟طليسچي: با انتخاب اين مسير، اشتباه كردم، آن هم خيلي... آن زمانها سعي كرده بودم. فضايي ايجاد كنم كه بتوانم ديده شوم، به مانند امروز فكر نميكردم كه فضايي هم هست كه من با قوانين موازين آن را ارائه بدهم، به هر حال اعتراف ميكنم كه كار درستي نكردم.* و خب اين تجربه خوبي است براي جواناني كه ميخواهند اين حرفه را دنبال كنند و دوست دارند يك شبه ره صد ساله بروند؟طليسچي: بله، كاملا، به تمام كساني كه قدم در اين مسير ميگذارند، توصيه ميكنم كه خلاف مقررات حركت نكنند و براي حرفم هم دليل دارم... به عنوان مثال؛ آقاي x كه از سال 84 با هم اين حرفه را آغاز كرديم... او طبق موازين پيش رفت، اما من سعي كردم «ميونبُر» بزنم، آن هم براي بيشتر ديده شدن و اين زمانهاست كه عدهاي دورتو را ميگيرند و با مشاورههاي اشتباهشان، شما را به سمت اشتباه ميكشانند، كليپهاي من در شبكههاي ماهوارهاي پخش شد و چند سايت هم ترانههايم را ميگذاشتند... باز هم ميگويم، فكر كردم كه دارم «ميونبُر» ميزنم، اما اين كار مرا عقب انداخت، در حالي كه آقاي x كار مرا نكرد و زود تر از من هم نتيجه گرفت، من 2 سال ممنوعالفعاليت شدم و همين مرا خيلي از هدفم دور كرد، به همين خاطر ميخواهم تجاربم را مجاني در اختيار همكارانم بگذارم و به آنها بگويم كه لطفا از درب اصلي وارد شويد...* و حالا؟طليسچي: و حالا اينكه، به زودي آلبوم مجوز دارم بعد از محرم و صفر روانه بازار خواهد شد، آلبومي كه براي آن خيلي زحمت كشيدم و مسئولين هم لطف كردند و مرا حمايت كردند و راه درست و قانوني را نشانم دادند كه جا دارد بدينوسيله از طريق مجله شما، از همه آنها تشكر ويژهاي داشته باشم.* اما ترانهاي كه حسابي شنيده شد و مورد توجه قرار گرفت «175»، بود كه چندي پيش از شما به شكل تك قطعه در فضاي مجازي منتشر شد، اين نام از كجا آمد؟طليسچي: بعد از گذشت 10 سال، از آغاز فعاليت موسيقي من و بعد از يك وقفه يك ساله در ارائه تك قطعه، چندي پيش قطعهاي با نام «175» توليد كردم و تقديم كردم به ساحت مقدس 175 شهيد غواص كه به لطف خدا مورد توجه قرار گرفت و اين باور و انگيزه را به من داد كه ميتوانم آثار ارزشي براي مخاطبان ارائه دهم، اگر كار ارزشي باشد، مردم هم با شما يار خواهند بود، از امروزم خيلي راضيام كه توانستم اين ترانه خوب را ارائه بدهم.* و تفاوت امروز و ديروز شما؟طليسچي: بزرگترين فرق امروزم اين است كه افتخار دارم اين بار در مسير موازين و چارچوب قوانين كشورم، چيزي كه هميشه آرزوشو داشتم، فعاليت كنم، به طور اطمينان از اين به بعد، نام مرا بيشتر خواهيد شنيد، چرا كه انگيزه بسيار بالايي دارم.* و اين مدتي كه نبوديد چه تجربهاي براي تو به همراه داشت؟طليسچي: در مدت سكوتم عاشق مخاطبانم شدم، زيرا آنها بودند كه «ارزش» را به من فهمانند و فهميدم تنها رقيب من فقط گذشته من بود، كه من هم تلاش كردم آن را شكست بدهم...* و درباره آلبومتان توضيح بدهيد؟طليسچي: نام اين آلبوم «قرار نبود» نام دارد كه به تهيهكنندگي شركت «آواي فروهر» به زودي روانه بازار خواهد شد، جا دارد از برادران حاتمپور تشكر كنم كه هيچگونه كمك را از من دريغ نكردند، در اين آلبوم كه بيشتر شعرها و ملوديهاي آن با خود من است، عزيزاني مثل امير بهادر دهقان، مهران خليلي، اشكان آبرون هم در تنظيم به من كمك كردند.* در ميان خوانندگان با كدامشان بيشتر رفيق هستيد؟طليسچي: با محسن يگانه و فرزاد فرزين صميميتر هستم.* و در پايان چي دوست داري بگي؟طليسچي: خدايا مرا ببخش به خاطر تمام درهايي كه كوبيدم و خانه تو نبود...