PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روز با چراغ گرد شهر



Anil199
09-20-2015, 10:13 AM
راهبی چراغ به دست داشت و در روز روشن در کوچه ها و خیابانهای

شهر دنبال چیزی می‌گشت. کسی از او پرسید:

با این دقت و جدیت دنبال چه می‌گردی، چرا در روز روشن چراغ به دست گرفته‌ای؟


راهب گفت: دنبال آدم می‌گردم. مرد گفت این کوچه و بازار پر از آدم است.

گفت: بله، ولی من دنبال کسی می‌گردم که از روح خدایی زنده باشد.

انسانی که در هنگام خشم و حرص و شهوت خود را آرام نگهدارد.

من دنبال چنین آدمی می‌گردم. مرد گفت: دنیال چیزی می‌گردی که یافت نمی‌شود.


"دیروز شیخ با چراغ در شهر می‌گشت و می‌گفت


من از شیطان‌ها وحیوانات خسته شده‌ام آرزوی دیدن انسان

دارم. به او گفتند: ما جسته‌ایم یافت نمی‌شود،

گفت دنبال همان چیزی که پیدا نمی‌شود هستم و آرزوی همان را دارم.