تقصیر دلم چیست
اگر روے تو زیباست
حاجت بہ بیان نیست
ڪہ از روے تو پیداست
من تشنہ ے یک لحظہ
تماشاے تو هستم
افسوس ڪہ یک لحظہ
تماشاے تو رویاست ...![]()
تقصیر دلم چیست
اگر روے تو زیباست
حاجت بہ بیان نیست
ڪہ از روے تو پیداست
من تشنہ ے یک لحظہ
تماشاے تو هستم
افسوس ڪہ یک لحظہ
تماشاے تو رویاست ...![]()
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
majnoon (03-28-2018)
دل داده ام بر باد،بر هر چه بادابادمجنون تر از لیلی،شیرین تر از فرهادای عشق از آتش اصل و نسب داریاز تیره ی دودی،از دودمان بادآب از تو طوفان شد،خاک از تو خاکستراز بوی تو آتش،در جان باد افتادهر قصر بی شیرین،چون بیستون ویرانهر کوه بی فرهاد کاهی به دست به بادهفتاد پشت ما از نسل غم بودندارث پدر مارا، اندوه مادر زاداز خاک ما در باد بوی تو می آیدتنها تو می مانی،ما میرویم از یاد
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
کاش می دیدم چیستآنچه از عمق تو تا عمق وجودم جاریستآه وقتی که تو لبخند نگاهت رامی تابانیبال مژگان بلندت رامی خوابانیآه وقتی که تو چشمانتآن جام لبالب از جان دارو راسوی این تشنه ی جان سوخته می گردانیموج موسیقی عشقاز دلم می گذردروح گلرنگ شرابدر تنم می گردددست ویران گر شوقپر پرم میکند ای غنچه رنگین پر پر....من، در آن لحظه كه چشم تو به من مي نگردبرگ خشكيده ايمان رادر پنجه باد،رقص شيطاني خواهش را، در آتش سبز!نور پنهاني بخشش را، در چشمه مهر!اهتزاز ابديت را مي بينم!!بيش از اين، سوي نگاهت، نتوانم نگريست!اهتزاز ابديت را يارای تماشايم نيست!كاش می گفتی چيستآنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاريست؟!![]()
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
majnoon (03-28-2018)
شب ها که سکوت است و سکوت است و سياهي
آواي تو مي خواندم از لايتناهي
آواي تو مي آردم از شوق به پرواز
شب ها که سکوت است و سکوت است و سياهي
امواج نواي تو به من مي رسد از دور
دريايي و من تشنه مهر تو چو ماهي
وين شعله که با هر نفسم مي جهد از جان
خوش مي دهد از گرمي اين شوق گواهي
ديدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت اين چشم به راهي
اي عشق تو را دارم و داراي جهانم
همواره تويي هرچه تو گويي و تو خواهي
![]()
ویرایش توسط !!yalda!! : 03-28-2018 در ساعت 01:34 AM
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
majnoon (03-28-2018)
بگذار سر به سینه من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
شاید که پیش ازین نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده سر در کمند را
بگذار سر به سینه من تا بگویمت
اندوه چیست عشق کدامست غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمری است در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم آن چنان که اگر ببینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
تو آسمان آبی آرام و روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های ترا دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب
بیمار خنده های توام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرم تر بتاب
ویرایش توسط !!yalda!! : 03-30-2018 در ساعت 01:18 PM
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.