به نام خدا:
چیست فرق ادمی با جانور تا که مینازد به خود از ان بشر..ادمی را گر نبود این امیتاز بود بیشتر از جانور غرق نیاز...
هست این نیروی ممتاز بشر عقل دور اندیشو آینده نگر... در شگفتم من چرا این برتری گشته در او مایه وحشی گری...
در طبیعت بی گمان هر جانور هست در هنگام سیری بی خطر من نمی دانم چرا نوع بشر وقت سیری میشود خونخوار تر...
در میان جنگل دورو دراز هیچ حیوان دیده ای هم جنس باز...
هیچ شیری دیده ای در بیشه زار جمع شیران را کشد بالای دار....
هیچ گرگی دیده ای بهر مقام گرگها را کرده باشد قتل عام...
هیچ ماری دیده ای با زهر خود کشته ها برپا کند در شهر خود...
هیچ میمون ساخته بمب اتم تا که هستی را کند از سحنه گم...
دیده ای هر گز الاغی باربر مین گذار د کار زیر پای خر...
هیچ اسبی دیده ای غیبت کند یا به اسب دیگری تحمت کند...
هیچ خرسی اتش افروزی کند یا گرازی خانمان سوزی کند...
هیچ گاوی دیده ای از اعتیاد داده باشد گاو و گاوداری را به باد....
پس چرا انسان با عقل و خرد ابروی دامو دد را میبرد...
پس بود دیووانه بی ازار تر زانکه محروم است از عقل بشر...
مولوی استادحکمت در جهان کرده بس این نکته را شیرین بیان ...
آزمودم عقل دور اندیش را بعد زا این دیوانه سازم خویش را....
زین سبب هر کس که می نوشد شراب تا شود لایعقل و مست و خراب چون شود از عقل و حیرت بی خبر پس شرف دارد شرف دارد به شیخ حیله گر پس شرف دارد به شیخ حیله گر:)