مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما
به تمنای تو در حسرت رستاخیزیم
مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما
به تمنای تو در حسرت رستاخیزیم
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
من و احتمال دوری ز رخ تو حاش للهنفسی که بی تو آید نفس مجاز باشدتو به حسن بی نیازی که سروش بی نوا راشب و روز از نکویان به تواش نیاز باشد
در وهم نیاید که چه شیرین دهنی
اینست که دور از لب ودندان منی ما را به سرای پادشاهان ره نیست
تو خیمه به پهلوی گدایان نزنی
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است،شیشه ی بشکسته راپیوندکردن مشکل است،کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد،حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است
*Arezoo* (12-10-2016)
تو چه کردی که دلم این همه خواهانت شد؟
حکم کرده است فقط با تو بمانم نفسم
گوشه ی دنج اتاقم شب شعری برپاست
گرم چندین غزل پر هیجان ام نفسم
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
*Arezoo* (12-10-2016)
من عاشق عشق و عشق هم عاشق من
تن عاشق جان آمد و جان عاشق تن
گه من آرم دو دست در گردن او
گه او کشدم چو دلربایان گردن
مولانا
نازی که زلبخند گل یاس هویداست
زیبایی عشق است که در چشم تو پیداست
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
*Arezoo* (12-11-2016)
تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق
تا حدیث عاشقی و عشق باشد در جهان
نام من بادا نوشته بر سر دیوان عشق
سنایی
قصد جان است طمع در لب جانان كردن
تو مرا بین كه در این كار به جان میكوشم
قصر فردوس ، به پاداش عمل می بخشند
ما كه رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
"من را در آغوشت بگیر" ، این جمله ات را
"من را رهـــا کن" گفتنـت را دوست دارم
ای پـادشـاه قلـب مـن ، سوگـــند بر عشق
مـــن کـــشور امــن تنــت را ، دوســت دارم
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.