نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: تبدیل دشمن به دوست!

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    1785
    نوشته ها
    71
    پسندیده
    0
    مورد پسند : 0 بار در 0 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 55.0.2883.87

    تبدیل دشمن به دوست!

    تبدیل دشمن به دوست!



    چرچیل سیاستمدار بزرگ انگلیسی در کتاب خاطرات خود می نویسد:
    زمانی که پسر بچه ای یازده ساله بودم ،روزی سه نفر از بچه های قُلدر مدرسه جلو من را گرفتند و کتک مفصلی به من زدند و پول من را هم به زور از من گرفتند.
    وقتی به خانه رفتم با چشمانی گریان قضیه را برای پدرم شرح دادم.

    پدرم نگاهی تحقیر آمیز به من کرد و گفت:
    من از تو بیشتر از این ها انتظار داشتم؛ واقعا که مایه ی شرم است که از سه پسر بچه ی پاپتی و نادان کتک بخوری. فکر می کردم پسر من باید زرنگ تر از این ها باشد، ولی ظاهرا اشتباه می کردم. بعد هم سری تکان داد و گفت: این مشکل خودته، باید خودت حلّش کنی!

    چرچیل می نویسد وقتی پدرم حمایتش را از من دریغ کرد، تصمیم گرفتم خودم راهی پیدا کنم. اول گفتم یکی یکی می توانم از پسشان بر بیایم. آن ها را تنها گیر می آورم و حسابشان را می رسم، اما بعد گفتم نه آن ها دوباره با هم متحد می شوند و باز من را کتک می زنند.
    ناگهان فکری به خاطرم رسید! سه بسته شکلات خریدم و با خودم به مدرسه بردم.

    وقتی مدرسه تعطیل شد، به آرامی پشت سر آن ها حرکت کردم. آن ها متوجه من نبودند. سر یک کوچه ی خلوت صدا زدم:
    هی بچه ها صبر کنید! بعد رفتم کنار آن ها ایستادم و شکلات ها را از جیبم بیرون آوردم و به هر کدام یک بسته دادم. آن ها اول با تردید به من نگاه کردند و بعد شکلات ها را از من گرفتند و تشکر کردند.
    من گفتم :
    چطور است با هم دوست باشیم؟ بعد قدم زنان با هم به طرف خانه رفتیم. معلوم بود که کار من آن ها را خجالت زده کرده بود.

    پس از آن ما هر روز با هم به مدرسه می رفتیم و با هم برمی گشتیم. به واسطه ی دوستی من و آن ها تا پایان سال همه از من حساب می بردند و از ترس دوست های قلدرم هیچ کس جرات نمی کرد با من بحث کند.

    روزی قضیه را به پدرم گفتم. پدرم لبخندی زد و دست من را به گرمی فشرد و گفت: آفرین! نظرم نسبت به تو عوض شد.

    اگر آن روز من به تو کمک کرده بودم، تو چه داشتی؟ یک پدر پیر غمگین و سه تا دشمن جوان و عصبانی و انتقام جو. اما امروز تو چه داری؟! یک پدر پیر خوشحال و سه تا دوست جوان و قدرتمند.
    دوستانت را نزدیک خودت نگه دار و دشمنانت را نزدیک تر!

    #چرچیل
    ویرایش توسط manoto : 01-01-2017 در ساعت 10:35 AM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن