جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گل ها تو بخند
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گل ها تو بخند
ویرایش توسط !!yalda!! : 02-07-2017 در ساعت 09:31 PM
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
در جام جهان نما نظر کن همه راآنگه ز وجود خود خبر کن همه راگفتی که خیال غیر باشد در دللطفی کن و از خانه به در کن همه را
روی لب های تو وقتی ردی از لبخند نیست
در وجودم سنگ روی سنگ دیگر بند نیست
اخم هایت را کمی وا کن که تاب آوردنش
در توان شانه های خسته ی الوند نیست
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
تو هستی ومن،بیخیال فیلم های روی بورس دنیا
من وتو خودمان یک سکانس بی پایان عاشقی هستیم
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
مجنون به ریگِ بادیه غم های خود شمرد !
یادِ زمانه ای که غمِ دل حساب داشت ...
ویرایش توسط !!yalda!! : 03-10-2017 در ساعت 08:27 AM
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
تا میتوانی آتش دلها خموش کنمگذار بر فلک برود دود آه را
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
آه وقتی که تو چشمانتآن جام لبالب از جان دارو راسوی این تشنه ی جان سوخته می گردانیموج موسیقی عشقاز دلم می گذرد
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
درمن زنی شبیه غزل درد میکشد
یک مثنوی به حجم گسل درد میکشد
دو حرفی است ، « من و تو» ، سئوال هشت عمودی
نگو که : « ما»ست جوابش ،تو هیچ وقت نبودی!
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
یا رب چه باشد لذت حرف وفا و مهر از اوچون طعم شکر میدهد، لعل لبش دشنام را
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.