پدر
ازهمان بچگی کلمه اش برایم نااشنابود
شایدبگویم اولین کلمه بعدازیادگرفتن کلمه اب
کلمه بابا
ساده ترین کلمه برای خواندن ونوشتن بود
امابرای منی که هیچ وقت اورا نداشتم
شاید نامفهوم ترین کلمه دنیابود
منی که هیچ وقت اوراندیدم
حتی در عکسهای خانوادگی
حتی درخاطرات کودکی
چه توقع بی جایی . . .
اوحتی درخاطرات وداستانهای مادرم نبود
اصلا کسی اسم اورا به زبان نمی اورد
چه برسد برایم ازاوبگوید
حتی شاید برای مردم هم درکش مشکل باشد
که کودکی کلمه بابا را نفهمد
اما این یک واقعیت است
یک واقعیت تلخ . . .
امابرای من زندگی هم بدون پدر جریان دارد
باکسی که به تنهایی همه جایگاه های زندگیم را پرمیکند
وان کسی نیست جز مادرم . . .
وحالا من می نویسم
نه برای فهمیدن کلمه
بلکه مینویسم
فقط به عنوان مشق شبهایم
برای تنبیه نشدن سرکلاس
ومحکوم نشدن به بی پدری
همین وبس . . .