روح تو دور شوَد از بدنم می میرم
تن تو دور بمانَد زِ تنم می میرم
قندِ خون از تو گرفتم که شَکَر ریز شدی
نام تو آب شود در دهنم می میرم
مثلِ ماهی ی به قُلاب گرفتار شده
تن اگر زود به دریا نزنم می میرم
نازنین شعر بخوان تا که برقصم تا صبح
بی شک امشب نشوی هم سُخنم می میرم
صبر کن قلب من از بس ضَرَبانش بالاست
وا کُنی دکمه ای از پیرهنم می میرم
عشقِ من حوصله کن،تا کمی آرام شوم
از تنم پیرهنم را بکَنم می میرم