چه فرق میکند

[!!yalda!!]

چه فرق میکند
وقتی نمیشود طلوع خورشید را دید
به اتاقم امدم
همه چیز جای خودش بود
جز دلم که پیش تو جا مانده

[!!yalda!!]

سهم منی بی رحم منی تورو میخوام وای تو چی
دلتنگ منی یا واست عادی شده باز همه چی

​

[!!yalda!!]

بیدارمو در کار توام هر شبو هر شب

فکر تو اینجاست حرامست به خوابم که بخوابم

[!!yalda!!]

خاکستر بر جای مانده ام
جنگلی اتش گرفت
جنگلی سوخت که تو انرا کاشتی
خاکستری بر جای مانده ی قاصدکهای سوخته ام
ندیدی....؟؟؟؟؟
ندیدی چگونه از خود گذشتم

​

[!!yalda!!]

... با من بگو
چگونه بخندم
وقتی که
دور لبهایم را
مین گذاری کرده اند....
زنبورها را مجبور کرده‌ایم
از گل‌های سمّی
عسل بیاورند.
و گنجشکی که سال‌ها
بر سیم برق نشسته
از شاخه‌ی درخت می‌ترسد

با من بگو
چگونه بخندم
وقتی که دور لب‌هایم را مین‌گذاری کرده‌اند

***
ما
کاشفان کوچه‌های بن‌بستیم
حرف‌های خسته‌ای داریم

تو وقتی می بینی که من افسرده ام نباید بگذری،
سکوت کنی ، یا فقط

همدردی

کنی !
بنا کننده ی شادی های من باش !
مگر چقدر وقت داریم ؟
یک قطره ایم که می چکیم در تن کویر و تمام می شویم . . .