چه فرق میکند
وقتی نمیشود طلوع خورشید را دید
به اتاقم امدم
همه چیز جای خودش بود
جز دلم که پیش تو جا مانده
چه فرق میکند
وقتی نمیشود طلوع خورشید را دید
به اتاقم امدم
همه چیز جای خودش بود
جز دلم که پیش تو جا مانده
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
سهم منی بی رحم منی تورو میخوام وای تو چی
دلتنگ منی یا واست عادی شده باز همه چی
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
بیدارمو در کار توام هر شبو هر شبفکر تو اینجاست حرامست به خوابم که بخوابم
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
خاکستر بر جای مانده ام
جنگلی اتش گرفت
جنگلی سوخت که تو انرا کاشتی
خاکستری بر جای مانده ی قاصدکهای سوخته ام
ندیدی....؟؟؟؟؟
ندیدی چگونه از خود گذشتم
ویرایش توسط !!yalda!! : 01-31-2018 در ساعت 10:28 PM
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
... با من بگو
چگونه بخندم
وقتی که
دور لبهایم را
مین گذاری کرده اند....
زنبورها را مجبور کردهایم
از گلهای سمّی
عسل بیاورند.
و گنجشکی که سالها
بر سیم برق نشسته
از شاخهی درخت میترسد
با من بگو
چگونه بخندم
وقتی که دور لبهایم را مینگذاری کردهاند
***
ما
کاشفان کوچههای بنبستیم
حرفهای خستهای داریم
تو وقتی می بینی که من افسرده ام نباید بگذری،
سکوت کنی ، یا فقطکنی !
بنا کننده ی شادی های من باش !
مگر چقدر وقت داریم ؟
یک قطره ایم که می چکیم در تن کویر و تمام می شویم . . .
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.