چه هزارۀ دلگیری است برای ِ زندگی کردن...وقتی نوک انگشتانت،
احساست را,
در نمایشگری بی جان؛
تایپ میکند تا نشان دهد!
دلـیـل زیـسـتـنـم را نـپـرس...وقـتـی بـه تماشای بـاران ایسـتاده ام
چه هزارۀ دلگیری است برای ِ زندگی کردن...وقتی نوک انگشتانت،
احساست را,
در نمایشگری بی جان؛
تایپ میکند تا نشان دهد!
دلـیـل زیـسـتـنـم را نـپـرس...وقـتـی بـه تماشای بـاران ایسـتاده ام
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.