او ز من رنجیده است
آن دو چشم نکتهبین و نکتهگیر
در من آخر نکتهای بد دیده است !
من چه میدانم که او
با چه مقیاسی مرا سنجیده است !
من همان هستم که بودم ، شاید او
چون مرا دیوانهی خود دیده است
بیوفایی میکند بلکه من
دور از دیدار او عاقل شوم !
او نمیداند که من ، دوست میدارم جنون عشق را
من نمیخواهم که حتی لحظهای
لحظهای از یاد او غافل شوم !