صدای مرا بشنو
در هیاهوی گنجشکهای بی پرواز
میان برف سپید و خاموش.
من با گرمای
دستهای تو
غرور دستهایم را
به زمستان سپرده ام
و بودنت را
میان سردی فصل ها
باور دارم.
صدای مرا بشنو
تو را می خوانم
و در هیاهوی بی سامان زندگی
در زمستانی خاموش
منتظرت می مانم ...