صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 27

موضوع: (...) محبوب نازنین و گرامی من!

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0

    (...) محبوب نازنین و گرامی من!

    (...) محبوب نازنین و گرامی من!

    نوروزت مبارک خانومم...

    به تو نگاه می کنم. خوابیده ای و چشم هایی را که من دوست می دارم بر هم نهاده ای... می دانم که پشت این پلک های بسته نگاهی است که چون بر من افتد سرشار از گلایه و سرزنش می شود....

    اما من، نه، من مستوجب این سرزنش نیستم: نگذار آن چشم هایی که روزگاری مرا با بیش ترین عشق های جهان نگاه می کردند، حالا کمرم را زیر بار ملامت دو تا کنند....


    به آن چشم های درشت جان داری که همیشه، تا زنده ام، الهام بخش شعر و زندگی من خواهند بود....

    بگو که من آن ها را شاد و جرقه افکن می خواسته ام. به آن ها بگو که چه قدر دوست شان دارم....

    بگو که آن ها آفتابند و من آفتابگردان، و هنگامی که از من غایبند، چه طور سرگشته و بی چاره و پریشان می شوم...



    به آن ها بگو که یک لحظه غیبت شان را تاب نمی آورم....


    به آن ها بگو که سرچشمه مستی و موفقیت من هستند. به آن ها بگو که برای کشتن من، برای مردن من، همین قدر کافی است که آتش خشمی از آن ها بجهد...

    بگو که برای غرقه کردن من کافی است که تنها و تنها، قطره ای اشکی از گوشه ی آن دو چشم بجوشد...


    به آن ها بگو !


    به شان بگو که علی تو، مردی است تنها با یک هدف: خنداندن آن چشم ها!


    و روزی که بتوانم آن چشم ها را از خنده ی شادی و نیک بختی سرشار ببینم، همه ی جهان را صاحب شده ام...


    به آن ها بگو!


    علی تو...


    با هزارها بوسه برای آن دوتا


    و پایین تر: برای آن لب ها که به من می گویند:


    دوستت دارم... عاشقتم...تا ابد میمونم ...

    1 فروردین نوروز 1397


  2. کاربر مقابل پست L O S T عزیز را پسندیده است:

    Gold rose (04-01-2018)

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    به تو فکر می کنم
    و می دانم
    فرصت اندک است
    برای "دوست داشتنت"
    به تو فکر می کنم
    هر لحظه، هر روز
    در خیابان، در اتاق،
    کنار میز صبحانه، روی تختم
    و روز به روز پیرتر می شوم
    بدون آنکه بفهمم
    بدون آنکه بدانی
    چقدر اندیشیدن به تو شیرین است
    حتی زمانی که جلو جوخه ی آتش ایستاده باشم
    فکرت آدم را
    از دنیا
    از زندگی
    از مردن غافل می کند

  4. کاربر مقابل پست L O S T عزیز را پسندیده است:

    Gold rose (04-01-2018)

  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    همیشه ترسیده ام
    از اینکه چشم باز کنم و تو نباشی!
    در افکارم، مخفی ات می کنم
    اسمت را هیچ کجا بر زبان نمی آورم
    تا کسی به دوست داشتنت
    حسادت نکند
    می بینی! ترس هایم هم کودکانه است
    اما دوست داشتنت
    دل بزرگی می خواهد
    که من دارم
    و این کودکانه ترین اعتراف دنیاست

  6. کاربر مقابل پست L O S T عزیز را پسندیده است:

    Gold rose (04-01-2018)

  7. Top | #4

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    (...) کوچولوی من!
    آن قدر دوستت دارم که گاهی از وحشت به لرزه می افتم!
    زندگی من دیگر چیزی به جز تو نیست. خود من هم دیگر چیزی به جز خود تو نیستم. چهره ات تمام زندگی مرا در آینه ی واقعیت منعکس می کند و این واقعیت آن قدر عظیم است که به افسانه می ماند!
    تو را دوست دارم؛ و این دوست داشتن، حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته می کند.
    همه ی شادی هایم در یک لبخند تو خلاصه می شود؛ و کافی است که تو قیافه ناشادی بگیری تا من همه ی شادی ها و خوش بختی های دنیا را در خطوط درهم فشرده ی آن، -چهره ای که خدا می داند چقدر دوستش می دارم- گم کنم!

  8. Top | #5

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    عزیزم تو مثل یک خدا زیبایی.
    چشم های تو، زیباترین چشم هایی است که آدم می تواند ببیند و نگاهت همه ی آفتاب های یک کهکشان است؛ سپیده دم همه ستاره هاست.
    لبان تو، آیینه یی است که از ظرافت روحت حرف می زند و روحت روح وقار و متانت است. روح تو یک "خانم" یک "لیدی" است.
    گردنت، بی کم و کاست به سربلندیِ من می ماند. یک کبر، یک اتکا و یک اطمینان مطلق است و با قامت تو هردو از یک چیز سخن می گویند.
    اما... اما تصور نکن که من تو را برای زیبایی هایت، تنها برای چشم های بی نظیر و برای نگاهت که پر از عشق و عاطفه است دوست می دارم.
    عزیزی من! تو بیشتر برای قلبت دوست داشتنی هستی. تو را برای آن دوست می دارم که "خوبی". برای آنکه تو جمع زیبایی روح و تنی. و بدین جهت است که می گویم هرگز نه پیری و نه .... نخواهد توانست از زیبایی تو بکاهد... چرا که هر چه تنت زیر فشار سال ها در هم شکسته شود، روح زیبای تو زیباتر خواهد شد و بدین گونه هرگز از آنچه امروز مجموع این زیبایی است نخواهد کاست

  9. Top | #6

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Unknown Firefox 59.0

    بگذار بی مقدمه این راز را با تو در میان بگذارم:

    که من در عشق، بیش از هر چیز دیگر، بیش از لذت ها،

    آتش و شور و حرارت آن را می خواهم ...!

    بیش از هر چیز، شوق و شورش را می پسندم؛

    و بیش از هر چیز، بی تابی ها و بی قراری هایش را طالبم ...
    سکوت تو، شعر را در روح من می خشکاند !
    شعر، زندگی من است.

    حرف های تو مایه های اصلی این زندگی است ...

    و مایه های اصلی این زندگی می باید باشد
    "مثل خون در رگ‌های من... "

  10. Top | #7

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    نگران نباش!

    این‌همه درد از دوری‌یِ تو نیست

    من خیلی عاشقت شده‌‌ام...





  11. Top | #8

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    محبوب من...
    یک‌شب؛
    به دست‌هایت خواهم رسید
    از آن آغوش خواهم ساخت وُ
    خود را،
    در آغوشِ تو خواهم دید
    یک‌شب،
    به موهایت خواهم رسید
    با آن تا خدا بالا خواهم رفت
    تا لب‌هایت،
    وَ از آن بوسه خواهم چید
    به لب‌هایت خواهم رسید وُ بوسه خواهم چید وُ
    لبخند خواهم دید!
    یک‌شب،
    به تو خواهم رسید
    به شب‌ها
    به‌ روزها
    به خواب‌هایت
    می‌دانم
    می‌دانم
    می‌دانم یک روز
    دستم به تمامِ خوابت خواهد رسید!

  12. Top | #9

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    محبوب من
    از من بگذر
    و به فردایی بیندیش که درهای زندگی را
    در فصلی جدید به روی تو باز می‌کند
    بعضی چیزها را باید عاشق شوی تا بفهمی
    بعضی چیزها را شاید هرگز نفهمی!
    محبوب من
    عادت، عشق نمی‌آفریند
    وابستگی، پایبندی نمی‌آورد
    باید دل بسته شوی
    باید سرسپرده شوی
    محبوب من
    از من بگذر
    من از فردا در سوگ چهارشنبه‌های خاکستری
    در سردترین جاده‌هایی که از آن عبور خواهم کرد
    به یاد تو زیتون می‌کارم
    قلب من به شکستن‌های بی‌دلیل عادت دارد
    من بی‌بهانه عاشق می‌شوم
    و بی‌بهانه می‌شکنم
    محبوب من
    از من بگذر

  13. Top | #10

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    بگذار که زمانی دراز، زمانی دراز، عطر موهای تو را نفس بکشم. مثل تشنه ای در آب یک چشمه، تمام چهره ام را در آن فرو برم و مثل یک دستمالِ عطرآگین، تکانش دهم تا تمامِ خاطرات به هوا بریزند.
    کاش می دانستی که من در موهایت چه می بینم، چه احساس می کنم و چه می شنوم! روح من با عطر موهای تو سفر می کند، مثل روح دیگرانی که با موسیقی.
    موهایت پر از رویاست، پر از بادبان است و دکل و دریاهای پهناور که بادهای موسمی شان مرا به سرزمین های دلفریب می برند. جایی که آسمانش آبی تر و عمیق تر از هرجاست و هوای اطرافش پر از عطر میوه ها و برگ‌ها و پوست آدمی.
    در اقیانوس گیسویت، بندرگاهی ست پر از آوازهای غم انگیز. مردهای قوی اندام از تمامیِ اقوام و کشتی هایی با شکل های گوناگون که ساختمانِ پیچیده ی بی نقص شان را بر آسمانی بزرگ کنار هم چیده اند. آسمانی که گرمای جاودان در آن لمیده است.
    در نوازش موهایت، کسالت ساعات طولانی ست، روی یک مبل راحتی در اتاقی در یک کشتی زیبا، میان گلدان ها و تُنگ های پر از آبِ خنک. کشتی مثل گهواره تاب می خورَد و از بندر پیدا نیست.
    در اجاق سوزانِ گیسویت بوی تنباکوست، آمیخته با افیون و شکر. در شامگاه موهایت درخشش لاجورد حارّه و در ساحل پرزدارش، از بوی قیر آمیخته با مُشک و روغن نارگیل مست می شوم.
    بگذار که گیسوی بافته ی سنگین و سیاهت را زمانِ درازی به دندان بگیرم. وقتی که گیسوی نرم و یاغی ات را دندان می زنم، انگار که تمام خاطرات را می بلعم

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن