سِِِِِِه نقطه...!

[Sanazz]

تجملات هیچ وقت
جاذبه ای برایم نداشته است
من چیزهای ساده را دوست دارم
کتاب ها را , تنهایی را ...
یا بودن با کسی که تو را بفهمد...

[Sanazz]

حال من حال اسیریست که هنگام فرار
یادش آمد کسی منتظرش نیست
نرفت !َ

[Sanazz]

زحمت دارد ...!
آدم بودن را می گویم
این را می شود از مترسک ها آموخت
آنها تمام عمر می ایستند تا آدم حسابشان کنند ...!

[Sanazz]

دلم بهانه ی تو را دارد !
آن هم حالا عصر جمعه
کدام شعر کوتاه دوای این درد است ؟
جز...
کجایی رفیق ؟

[Sanazz]

صبح و شب ندارد جانم !
هر وقت به تو فکر میکنم فکرم پر می شود از تو و خاطرات با تو !
فرقی هم نمیکند ساعت روزگار چند است
همین که پای تو وسط باشد همه چیز روشن است !

[Sanazz]

تار دیدن به آپشن خیلی خوبه
تار بشنوی یه سری حرفارو
تار دوست داشته باشی آدمارو
تار ناراحت بشی
تار از یکی بدت بیاد
تار امیدوار بشی
تار ناامید بشی
تار یه آدمی رو بخوای
تار یه آدمی رو نخوای
تار زندگی کنی
هیچی واضح نباشه از همه چی خیلی مبهم رد بشی
اینجوری مثلا خیلی تار همه چی خیلی خوبه
یا خیلی تار بده
بیخیالی یه نوع تاردیدنه دیگه...

[Sanazz]

چه اشتباهی می کنند
آنهایی که دوست داشتن را بلدند
اما خسیس اند !

[Sanazz]

می خواستم تو
در انتهای خیابان نشسته باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران می خواستم...

[Sanazz]

شده در اوج جوانی با همین ظاهر شاد
تا گلو گیر کسی باشی و قسمت نشود ؟

[Sanazz]

گاهی چقدر آدم
دلش برای یک خیال راحت
تنگ می شود ...!