خانمی که به شوهرش شک داشت ؛ بعد از نصف شب بیدار شد
گوشی شوهر خود را برداشت و در آشپزخانه نشست
اسامی مخاطبین شوهرش را چک کرد
در میان اسامی مخاطبین به این اسامی بر خورد
۱) دارنده آغوش نرم
۲) دارنده اشک لطیف
۳) سلطان رویاهام

شدیدا" از این موضوع عصبانی شد
به شماره اول زنگ زد ؛ مادر شوهرش جواب داد
به شماره دوم زنگ زد ؛ خواهر شوهرش جواب داد
به شماره سوم زنگ زد گوشی خودش زنگ زد
از خدا طلب مغفرت کرد تا از گناهش بگذرد
چرا که به شوهرش بد گمان شده است
تصمیم گرفت برای کفاره گناهش ؛ حقوق این ماه خود را به شوهرش هدیه کند
مادرش که موضوع را شنید ؛ یکی از النگوهای خود را به پسرش هدیه کرد

خواهرش هم با شنیدن موضوع انگشتر خود را به برادرش هدیه داد

شوهره هر سه هدیه را گرفت و آنها را پول کرد
و برای خانمی که رفیقش بود و در دفتر تلفن اسمش ؛ رضا جوشکار بود
هدیه ای در خور شاُنش خرید