خانه ای امن در اقلیم غزل خیزی نیست
در هوا رایحه ی وسوسه آمیزی نیست


جان خورشید ! مرا با همه بیدار نکن
پشت این پنجره ها صبح دل انگیزی نیست


سخت غمگینم و دلگیر ،برایم کاری
بهتر از پرسه زدن در شب پاییزی نیست

عمر، بی فلسفه ای می گذرد می دانم
آخر زندگی هیچ کسی چیزی نیست


در تنم منطق و احساس و عطش درگیرند
جنگ سرد است در آن وحشت و خونریزی نیست


وسط تلخ ترین فصل کتابم هستم
باز هم معتقدی روز غم انگیری نیست؟


✍️صنم_نافع