من اگر نیم نگاهی بکنم سوی بُتی،
معصیت است !
تو اگر صیغه کنی جمله بتان،
مرحمت است ؟


من اگر سیبی از این باغ بچینم،
دزدم !
تو اگر باغ همه غصب کنی
مصلحت است ؟


من اگر از در میخانه گذشتم ،
نجسم !
تو اگر دود کنی نصف جهان،
عافیت است ؟


من اگر شکوه کنم نزد خدا
کفران است !
تو اگر تکیه زنی جای خدا ،
منزلت است؟


من که در آتش حق سوخته ام،
گمراهی است !
تو که جز کِذب نیاموخته ای،
منزلت است؟


عاقبت سهم من سوخته جان ،
نیران است
سهم آن معدن تزویر و ریا،
مغفرت است؟


این ترازویِ عدالت که تو را
گشته نصیب ...
چه کسی داده به دستت
که چنین خوش جهت است !!!