عشق او ما را گرفت از چنگ دیگر دلبران
تن برون بردیم ازین میدان ولی جان باختیم
~ محتشم _ کاشانی
عشق او ما را گرفت از چنگ دیگر دلبران
تن برون بردیم ازین میدان ولی جان باختیم
~ محتشم _ کاشانی
گوش تا گوشه ی صحرا
بخرام و نهراس!
شیرها خاطرشان هست
که آهوی منی...
مهدی_فرجی
دیندارها در فکر گندم های ری بودند
بی دینم اما دست کم یک جو شرف دارم
علی_مقیمی
ای چشم تو بیمار ، گرفتار ، گرفتار
برخیز چه پیشامده این بار علمدار
گیریم که دست و علم و مشک بیفتد
برخیز فدای سرت انگار نه انگار
همهی خواهشم از دست کماندار این بود
بزند چشم مرا، تیر به مشکم نزند..
درخت پیر تن من، دوباره سبز می شود
هر چه تبر زدی مرا،زخم نشد ، جوانه شد...
~ ایرج جنتی عطایی
عشق حق داشت،
اگر تور نینداخت به آب
برکهٔ بختِ من از ماهیِ دلمرده پُر است
فاضل نظری
رفتم و زحــمت بیگانگی از کوی تو بردم
آشنـــای تو دلم بود و به دست تو سپردم
اشک دامـان مـــرا گیرد و در پای من افتد
که دل خون شده را هم ز چه همراه نبردم
هوشنگ_ابتهاج
R@iny (10-22-2019)
عشق یعنی جای نفرین با دعا یادش کنی
خانه اش اباد! دلداری که یارش را فروخت
R@iny (10-22-2019)
گاه در هر حالتی یکرنگ بودن خوب نیست
مثل تقویمی که با تو زرد شد سرتاسرش
جواد_منفرد
R@iny (10-22-2019)