به چنگ آوردهام گیسوی معشوقی خیالی را
خدا از ما نگیرد نعمت آشفتهحالی را
فاضل_نظری
به چنگ آوردهام گیسوی معشوقی خیالی را
خدا از ما نگیرد نعمت آشفتهحالی را
فاضل_نظری
نسل پشت نسل تنها امتحان پس می دهیم
دیگر انسانی نخواهد بود، قربانی بس است
بر سر خوان تو تنها کفر نعمت می کنیم
سفره ات را جمع کن ای عشق، مهمانی بس است
فاضل_نظری
درختان را هنوز ای برف شوق برگ و باری هست
زمستان گرچه طولانی ست، آخر نوبهاری هست
فاضل نظری
بيا پيمان ببنديم از جهان هم جدا باشيم
از اين پس هرکه نام عشق را آورد ،نامرد است
شبیه بغض نوزادی که ساعت هاست می گرید
پُر از حرفم کسی امّا... زبانم را نمی فهمد!
حسین_منزوی
اگر یک شب کنارش با دلِ آرام ننشینم
مُسکّنهای عالم هم نخواهد داد تسکینم
به چشمان ضعیفم عاشقی خاصیتی داده است
که آن چه دیگران در او نمیببینند میبینم
پانته_آ_صفایی
این چیست که چون دلهره
اُفتاده به جانم؟
حال همه خوب است
من اما نگرانم...
فاضل نظری
باشد قبول گريه من بي صدا تر است
هر كس سكوت كرده دلش مبتلا تر است
فهميدم از شكستن بغض نهفته ام
رازي كه سر به مهر شود برملا تر است
فاطمه_دلشادی
هیـچ هم زیبا نبودی، من تو را زیبا کشیدم
بی جهت اِغراق کردم، دلبر و رعنا کشیدم
از "لئوناردو داوینچی" عذرخاهی می کنم که
این همه نقش ِ تو را مثل ِ "مونالیزا" کشیدم
شهراد_ميدری
از صلح میگویند یا از جنگ میخوانند؟!
دیوانهها آواز بیآهنگ میخوانند
گاهی قناری ها اگر در باغ هم باشند
مانند مرغان قفس دلتنگ میخوانند
فاضل نظری