حماسه دفاع مقدس روز به روز بالنده‌تر شد و جوانان ما چونان کوهی استوار در برابر تهاجم دشمن ایستادند. مقدس‌ترین و با ارزش‌ترین استقامت، دفاع از عقیده است و بدون شک دوران هشت ساله جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از افتخارات بزرگ و بی‌نظیر ایران اسلامی است. شهادت زندگانی جاودانه یافتن است؛ اوج و عروج تعالی است.
شهادت تکامل ایمان و نهایت خلوص قلب‌هاست. شهادت مردن تحمیلی نیست بلکه انتخاب آزادانه و آگاهانه و خلوت عاشق و معشوق است.
شما می‌توانید در ادامه شرح کوتاه زندگی شهید توحيد رزمجومين یکی از شهدای دوران دفاع مقدس را بخوانید:

زندگی نامه:

سوابق مبارزاتی: شركت در جلسات مذهبی و انقلابی، توزیع اعلامیه‌های انقلابی، ‌دستگیری و تحمل شكنجه ساواك

كارهای تشكیلاتی: سرپرست شورای اسلامی كارخانه ساراول، تلاش برای ملی كردن سرمایه‌های به یغما رفته در دوران پهلوی، عضویت در حزب جمهوری اسلامی

مسئولیت‌ها: مدیر داخلی شركت ساراول، رئیس انجمن اسلامی شركت ساراول، عضو هیئت مدیره گروه صنعتی ملی

تولد تا جوانی

در دهمین روز از زمستان سال 1330 ه.ش كودكی در خانواده مرحوم محمدجعفر رزمجومین در شهر تهران متولد شد كه نام او را توحید نهادند. توحید در شش سالگی قدم به بوستان علم و دانش نهاد و پس از پایان دوران تحصیلات ابتدایی وارد مقطع متوسطه شد. به دلیل مشكلات اجتماعی آن روز و تنگناهای مالی، توحید با وجود اشتیاق زیاد ناچار شد در كلاس اول دبیرستان ترك تحصیل كند و به مدت دو سال مشغول حرفه خیاطی شود. او خیلی زود متوجه شد كه رژیم شاه، علاقه‌ای به رشد جوانان و تكامل علمی و بینش آنان ندارد و علیرغم همه محدودیت‌ها، به عرصه‌ تحصیل بازگشت. پس از شركت در آزمون متفرقه سال اول دبیرستان، روزها به كار مشغول می‌شد و شب‌ها در مدارس شبانه به تحصیل می‌پرداخت. یكی از آشنایان كه هوش و ذكاوت توحید را مشاهده كرده بود، او را به دبیرستان مروی راهنمایی كرد. مجتبی برادر توحید نقل می‌كند :« توحید با شلوار وصله‌دار به دبیرستان می‌رفت. روزی دوتومان از پدرم دریافت می‌كرد كه پول نهار و هزینه ایاب و ذهاب و تهیه لوازم‌التحریر می‌شد. او با مشقت‌ مالی فراوان موفق به اخذ دیپلم متوسطه با معدل 15 شد».

توحید، در سال 1357 وارد انستیتو تكنولوژی تهران شد. او در زمان دانشجویی در یك كتابخانه با حقوق ماهیانه 150 تومان مشغول به كار شد. در سال 1352 ه.ش به دلیل مبارزات انقلابی مدتی از تحصیل بازماند و در سال 1354 ه.ش پس از اخذ مدرك فوق دیپلم وارد دانشكده تكنیكوم تهران شد. در این مقطع در شركت "ساراول" به عنوان سرپرست كارگاه به كار مشغول گردید و در سال 1356، مدرك كارشناسی خود را در رشته مهندسی صنایع (مكانیك) اخذ كرد و پس از آن به خدمت سربازی اعزام شد.

شهید رزمجومین و مبارزه علیه طاغوت

فعالیت مذهبی و انقلابی توحید به زمان تحصیل در دبیرستان مروی باز می‌گردد. او در این مدرسه با دانش‌آموزان و معلمان مذهبی و مبارز آشنا شد و از این طریق قدم در راه مبارزه علیه طاغوت گذارد. او با برپایی اردوهای مذهبی، نقش مؤثری را در راه بیدارسازی افكار جوانان برعهده داشت.

در سال 52 توحید مطلع شد كه ساواك قصد دستگیری او را دارد. بنابراین شبانه به طرف اصفهان حركت كرد تا برخی دوستان خود را مطلع كند و فردای همان روز به تهران بازگشت. ساواك حدود سه روز بعد ساعت 11 شب به خانه توحید رزمجومین یورش برده و با تفتیش اثاثیه منزل وی را دستگیر و به مدت شش ماه در زندان او را تحت سخت‌ترین شكنجه‌ها قرار دادند. او هرگز از شكنجه‌هایی كه در زندان تحمل كرده بود ، سخن به میان نیاورد.

در سال 1356 ه.ش پس از اخذ مدرك مهندسی صنایع به خدمت سربازی اعزام شد اما به واسطه پرونده‌ای كه در ساواك داشت با درجه سرباز صفری به پادگان چهل دختر تبعید شد.

با صدور فرمان حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها، توحید نیز به فرمان رهبر خود، با همه خطراتی كه متوجه‌اش بود، ‌از پادگان گریخت و تا لحظه پیروزی انقلاب اسلامی،‌ دوشادوش برادران وخواهران خود به پیكار با رژیم پهلوی ادامه داد.

شهید رزمجومین پس از پیروزی انقلاب اسلامی

با پیروزی انقلاب اسلامی و دمیده شدن آفتاب آزادی در پهنه كشور ، توحید با درجه ستوان دومی به پادگان بازگشت. چرا كه این بار حضور در پادگان‌ها و آمادگی برای دفاع از كیان نوپای انقلاب اسلامی را در برابر تهدیدات دشمنان داخلی و خارجی در صدر همه امور می‌دید. او در روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی و زمانی كه ارتش هنوز از وجود عناصر طاغوت‌زده و برخی جریان‌ها نظیر كمونیست‌ها، پاك‌سازی نشده بود به طرح مسایل اسلامی پرداخت و بارها در این مسیر تهدید به مرگ شد. در اردیبهشت سال 1358 پس از پایان خدمت مقدس سربازی با معرفی مهندس مصطفی میرسلیم به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و فعالیت خود را در واحد كارگری حزب شروع كرد. او طی شش ماه فعالیت شبانه‌روزی، تلاش قابل توجهی را در تشكیل شوراهای اسلامی در محیط‌های كارگری از خود به یادگار گذاشت.

اواخر سال 1358 ه.ش بود كه به دعوت كارگران شركت ساراول به عنوان مدیر داخلی آن مشغول خدمت شد. با كوشش انقلابی توحید رزمجومین، شركت ساراول ملی اعلام و از دست سرمایه‌داران وابسته به دربار خارج شد. او علیرغم كارشكنی گروه‌های منحرف مانند: پیكاری‌ها و ... ، برای ارتقاء سطح كمی و كیفی تولیدات این شركت و برقراری عدالت اجتماعی در سطح كاركنان آن، شبانه‌روز فعالیت می‌كرد. پس از مدتی با درخواست كارگران، سرپرست شورای اسلامی و رئیس انجمن اسلامی كارخانه ساراول نیز شد.

در سال 1359 ه.ش، ‌از طرف سازمان صنایع ملی، به عضویت هیئت مدیره گروه صنعتی ملی درآمد. چند روز از فعالیت توحید در این مسئولیت نگذشته بود كه به همراه دیگر اعضای هیئت مدیره، توسط عناصر گروهك‌های خود فروخته، به گروگان گرفته شدند و با حضور به موقع نیروهای سپاه پاسداران و كمیته انقلاب اسلامی ، از هر خطری نجات یافتند.

مهندس توحید رزمجومین سرانجام در فاجعه تروریستی هفتم تیر سال 1360، هنگامی كه برنامه‌های مختلفی را برای ارتقاء سطح كیفی صنعت در سر می‌پروراند به دست عناصر خود فروخته منافقین به شهادت رسید.

مجتبی برادر توحید رزمجومین در خاطره دیگری از برادرش چنین نقل می‌كند: «پس از شهادت بهشتی و یارانش،كه برادرم نیز در زمره‌ی آنان بود، مردم بی‌شماری برای ابراز همدردی به خانه ما می‌آمدند و آن قدر گریه می‌كردند كه خانواده ما به آن اندازه گریه نمی‌كردند. در یكی از روزها، خانمی كه به خانه ما آمده بود، ‌با چشمانی اشكبار به مادرم گفت: من ابتدا بی‌حجاب بودم اما با [ارشادات] توحید،حجاب و پوشش اسلامی را برای خود برگزیدم.

رسیدگی به اقشار كم‌درآمد ویژگی‌ بارز شهید

شهید توحید رزمجومین، ‌از همان دوران طفولیت، طعم تلخ فقر و صدای مظلومیت مستضعفان را چشیده بود. او از آنان بود و در میان آنان بزرگ شده بود و به رنج و سختی‌های آن آشنایی داشت. از این‌رو با افراد كم درآمد و مستضعف مهربان و صمیمی بود. حقوقی را كه به واسطه خدمت در شركت ساراول و بعد از آن گروه صنعتی ملی دریافت می‌كرد بیشتر صرف محرومان می‌نمود. به گفته كارگرانی كه شهید رزمجومین را می‌شناختند ، وی حقوقی را كه دریافت می‌كرد، ‌همیشه بین كارگرانی كه دیر حقوق می‌گرفتند یا حقوق و مستمری دریافتی، كفاف خرج زندگی‌شان را نمی‌داد، تقسیم می‌كرد. شهید رزمجومین نسبت به هزینه‌های مالی درباره خود و خانواده‌اش، بسیار دقت می‌كرد و تلاش می‌نمود تا مانند افراد مستضعف زندگی كند.