در میانِ دلِ تو حبسِ ابد می ارزد
شانه بر مویِ تو بی حدّ و عدد می ارزد
خودم از حكم كریمانه ی دل فهمیدم
كه شوم عاشقِ بی حكم و سند می ارزد
نازِ من را تو بخر ارزشِ چندان دارد
بنده را شخصِ زلیخا بخرد می ارزد
پیشِ مُنْكر بروم ذكرِ تو گویم هردم
از تو گفتن به خدا كنجِ لحد می ارزد
بین مسجد به تو دل دادم و من فهمیدم
هر كسی پیشِ خدا دل ببرد می ارزد
خواهشا ساده بشو چونكه ندارم چیزی
من و تو ذكر خدا فرشِ نمد می ارزد؛