دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
ای عشق تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی هر چه تو گویی و تو خواهی
فریدون مشیری
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
ای عشق تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی هر چه تو گویی و تو خواهی
فریدون مشیری
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
مگو: "فردا بَرَت آیم"
که من دور از تو تا فردا
نخواهم زیست
خواهم مرد
یا امروز
یا امشب...
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
گر هزاران دام باشد در قدم چون تو با مایی نباشد هیچ غم!
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
صدایت می کنم باعشق
جوابم میدهی باجان
همین
جان گفتنت عشقم
هوایی می کند دل را..!
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
در من بدمی من زنده شوم یک جان چه بُوٙد صد جانِ منی...
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
صدایت می کنم باعشق جوابم میدهی باجان
همین جان گفتنت عشقم هوایی می کند دل را..!
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.