با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
اوست نشسته در نظر ...
من به کجا نظر کنم ...؟!
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
بازوانت را به مستی حلقه کن بر گردنم
تا بلرزد زیر بازوهای سیمینت تنم
چهره زیبای خود را از رخ من وا مگیر
جز به آغوش چمن یا دامن من جا مگیر
راز عشق خویش را آهسته خوان در گوش من
جستجو کن عشق را در گرمی آغوش من
من تورا تا آسمان ها
من تو را تابیکرنها
از زمین تا کهکشانها
دوست دارم میپرستم...
من تو را همچون اهورا
من تورا همچون مسیحها
همچون عطر پاک گلها
دوست دارم میپرستم
من تو را تا لحظه های انتظارم
عاشقم با این نگاه بیقرارم
من تورا با هستی خود با وجودم
عاشقم با خون خود با تار پودم
من تورا همچون پرستو
یاسمنها نسترنها
من تورا با آنچه هستی
دوست دارم میپرستم...
ویرایش توسط !!yalda!! : 01-12-2019 در ساعت 04:59 PM
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
برون شو ای غم از سینه که لطف یار میآید...
تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار میآید...
نگویم یار را شادی که از شادی گذشتست او
مرا از فرط عشق او ز شادی عار میآید
مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید
که کفر از شرم یار من مسلمان وار میآید
برو ای شکر کاین نعمت ز حد شکر بیرون شد
نخواهم صبر گر چه او گهی هم کار میآید
روید ای جمله صورتها که صورتهای نو آمد
علم هاتان نگون گردد که آن بسیار میآید
در و دیوار این سینه همیدرد ز انبوهی
که اندر در نمیگنجد پس از دیوار میآید
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
اوست نشسته در نظر
من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل
من به کجا سفر برم
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
عشق تو است هر زمان در خمشی و در بیان
پیش خیال چشم من روزی و روزگار من ...
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
آنچنان جای گرفتی تو به چشم و دل من
که به خوبان دو عالم نظری نیست مرا ...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)