با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
آتش عشق بهشت است میندیش و بیا
زهر غم راحت جان است مپرهیز و بنوشپر و بالی بگشا خنده خورشید ببین
پیش از آنی که شود شمع وجودت خاموش
ای هرچه صدف بستهٔ دریای لبت
وی هرچه گهر فتاده در پای لبت
از راهزنان رسیده جانم تا لب
گر ره ندهی وای من و وای لبت...
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
ما گوش شماییـم شما تن زده تا کی
ما مست و خراباتی و بیخود شده تا کی
ما سوخته حالان و شما سیر و ملولان
آخر بنــگویید که این قاعده تا کی
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولـت پایـنده شدم ...
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
گر بدهی می چشم
ور ندهی نیز خوشم
سر بنهم پا بکشم
بیسر و پا می نگرم
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.