اے که میپرسی ز من آن ماه را منزل کجاست
منزل او در دل است، اما ندانم دل کجاست....
اے که میپرسی ز من آن ماه را منزل کجاست
منزل او در دل است، اما ندانم دل کجاست....
چنان آمیختم با او
ڪه دل با من نیامیزد
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
سرمست توام نه از می و نز افیون
مجنون شدهام ادب مجوی از مجنون
از جوشش من جوش کن صد جیحون
وز گردش من خیره بماند گردون
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
تـــــــــــب لـــــبـخنـــــــد تـــــــو تـــــــــاب از این شهر گرفته
جــــــان من محض دل خلق بخــــنــــــــــــــــــ ـــــــــــد
عمارت کن مرا آخر، که ویرانم به جانِ تو ...
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
مــن شـــَب اَم تــــو ماهِ مــن،بــر آســـمان بی من مَرو ...
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.