از آن یوسف که در بازار می دیدی حراجش را
به لطف حق ببین حالا شکوه تخت و تاجش را
تو را میخواستم اما برای مرد جالب نیست
زیاد از حد بگوید پیش مردم احتیاجش را
چه دشوار است آنکه سالها دلبسته اش بودی
بیایی و ببینی با غریبه ازدواجش را...
من از چاقوی این و آن فراوان خورده ام اما
تو آن زخمی که من هرگز نمیخواهم علاجش را..
مهدی_صالحی_زاده