دلتنگى"
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره
تمنای بودنش رامیکند
دلتنگى"
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره
تمنای بودنش رامیکند
دلتنگی
عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه
همه ات را آتش میزند . . . . .
منم دلتنگ رویت
دلم آید به سویت
چه کردی با دل من
که کرده آرزویت .
فـرهنـگ لـغـتهــا
نـیـاز بـه ویــرایــش دارند
بـرای مـعنی دلـتـنـگی
احتیـاج بــه ایــنهــمـه کـلمه نــیـســت,
دلتنـگی یــعنـــی
تـــو . . .
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی
وزد..
اشک من جاری شد…
جای تو خالی بود
جـــــــــای تـــــــــو …
عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید
شعر دلتنگی من سخت گریست
بیقرار تو ام و در دل تنگم گله هاست ،
آه ! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم
بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست
تو که رفتی دلم برایت تنگ شد
حال که آمده ای در دلم جا نمیشوی
دل است دیگر
یا شور میزند
یا تنگ میشود
یا میشکند
آخر هم مهر سنگ بودن
…میخورد روی پیشانیاش